گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 83
گونه شناسی تشرفات







از آیتالله سید محمد هاشمی گلپایگانی، فرزند مرحوم آیتالله العظمی سید جمال هاشمی گلپایگانی نیز نقل شده که در عالم
از علائم ظهور، فقط نشانههاي حتمی » : رؤیا، در محضر پدرشان، مشرف به محضر امام(ع) میشوند و آن حضرت(ع) میفرمایند
اشاره: در گسترة .« مانده است و شاید آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندند. پس بر شما باد که براي فرج دعا کنید
ملاقاتکنندگان بافضیلتی که به این شرافت دیدار امام(ع) وصول پیدا کردهاند، عالمان و رهبران دینی را میبینیم که بهویژه در
مواقع اضطرار عالم اسلام، خصوصاً شیعیان آنگاه که همۀ امیدها منقطع و تلاشها بیثمر مانده، با توسّل به حجت پروردگار و
صاحب امرشان، از گرداب هلاکت و نابودي به ساحل امن و امان رهایی یافتهاند. در این نوشتار، در پی آن هستیم که انواع و
گونههاي این تشرفات را بر مبناي اشارات و رهنمودهاي امام زمان(ع) به تشرفیافتگان مورد بررسی قرار دهیم. تشرفات عالمان و
رهبران دینی در غیبت طولانی مدت امام شیعیان(ع)، چه بسیار عالمان دینی و رهبرانی از امت که به صورت پنهان، یا آشکار از
وجود ملجأ و پناه صاحب امر خود در این انجام وظیفۀ هدایت و انسانسازي که از سوي امام(ع) بدان مکلّف و مسئول شدهاند،
بهرهها گرفتهاند. از میان این همه، آنچه مورد توجه نگارنده میباشد، دیدارهایی است که شهرت پیدا کرده و از سوي افراد موثق و
مورد اعتماد نقل گردیده است. اکثر قریب به اتفاق این تشرفات را میتوان در عناوین کلی زیر دستهبندي کرد: 1. حمایت از عقاید
تشیع و اتمام حجت بر منکران و مخالفان آن؛ 2. معرفی عالمان مورد اعتماد به عنوان رهبران مردم؛ 3. ارشادات علمی، اعمّ از
راهنماییهاي کلّی و اجمالی، یا همراه تعیین مصداق؛ 4. تعیین نحوة سلوك و ارتباط عالمان با مردم؛ 5. بیان ادعیه و راههاي توسل
و ارتباط معنوي با امام(ع) یا ارتباط از طریق آن حضرت با پروردگار. 9 اینک به تفصیل، به توضیح هر یک از این عنوانها
میپردازیم. 1. حمایت از تشیع و اتمام حجت بر مخالفان امام زمان(ع) در مواقع مختلف و بنا به اقتضاي زمانی و موقعیتی، با توجه
به نقش و رسالت تکوینی و تشریعیشان، به دفاع از کیان مذهب حقّه و پیروان آیین الهی عصر اقدام نمودهاند و در برخی موارد به
نحوي حجت را بر طالبان راه نجات، اتمام گردانیدهاند. این حمایتها، گاه از طریق تعلیم روش بحث و پاسخ پرسشهاي مخالفان
مذهب امامیه مانند: پاسخ به سؤالات عبدالله سعد قمی در تشرف به محضر امام(ع) در سنین طفولیت آن حضرت(ع) ، تأیید و
تمجید از مبارزة در راه حق علیه باطل، در نامۀ حضرت(ع) به شیخ مفید(ره)، هدایت بحرالعلوم یمنی در تشرفی که به واسطۀ مرجع
وقت شیعیان، آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی به محضر امام(ع) پیدا کرد و ایمان آوردن و گرویدن وي به همراه گروه
صفحه 29 از 61
فراوانی از مقلّدان و پیروانش در یمن به تشیّع، پیام تشکرآمیز حضرت نسبت به مرجع وقت شیعیان آیتالله العظمی بروجردي از
طریق آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی(ره) 10 ؛ تأیید اظهار مخالفت علنی آیتالله شیخ مرتضی حائري(ره) با پیشنهاد ضدّ اسلامی
یکی از نمایندگان زن مجلس در دوران پهلوي از طریق تبسم شیرین و محبتآمیز امام(ع) در عالم رؤیا و موارد دیگري از این قبیل.
2. معرفی عالمان مورد اعتماد به عنوان وکیل امام(ع) و رهبر مردم علاوه بر توقیع مشهور امام عصر(ع)، در پاسخ به اسحاق بن
، یعقوب کلینی، که طیّ آن، فقیهان و صاحبان قوة اجتهاد و استنباط را به عنوان حجّت و نمایندة عامّ خود و مردم تعیین فرمودند 11
آن حضرت(ع) در طول دوران غیبت، از راههاي مختلف، مراجع تقلید را به عنوان وکلاي (عام) خود، تأیید نمودهاند. این امر در
مواردي به صورت تأیید طریق اجتهاد و زعامت امور دینی، تحت عنوان امانت امام زمان(ع)، یا به صورت معرفی موردي بزرگانی
همچون آیات عظام: میرزاي بزرگ شیرازي، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ بزرگ انصاري، شیخ عبدالکریم حائري، آیتالله
بروجردي و دیگران به عنوان وکیل خویش در تشرفات افراد و شیعیان مورد اعتماد بوده است. 12 از جمله در تشرف معروف حاج
علی بغدادي، آیتالله محمد حسین کاظمینی را که حاجی بغدادي وجوهات شرعی و سهم امام را به وي پرداخت نموده و در
تشرف شیعهاي اهل قطیف که مرحوم آیتالله ملاعلی همدانی آن را از آیتالله آقاضیاء عراقی نقل کرده است، آن حضرت(ع)،
میرزاي شیرازي را وکیل خود معرفی نمودند. در تشرف دیگري که براي شیخ مرتضی انصاري یقینآور بود، نظر مبارك امام
زمان(ع) مبنی بر مجتهد بودن آن مرجع جلیلالقدر آشکار گردید و پس از آن بود که وي حاضر به قرار دادن رسالۀ عملیهاش در
دسترس مردم شد. همچنین آن حضرت(ع) در تشرف مرحوم آیتالله عبدالنبی اراکی(ره) که خود را مجتهد اعلم میدانست و پس
از انجام اعمال خاصی، توفیق آن را یافت که محضر امام(ع) را دریابد، به وي ابراز میفرمایند که آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی
وکیل (نماینده)شان میباشد. آن مرحوم، به دنبال دانستن این موضوع، از ادعاي خود صرفنظر مینماید. 3. راهنماییهاي علمی
امام زمان(ع) از آن جهت که خزانهدار علم بیمنتهاي الهی و پیشواي شیعیان هستند، در مسائل و مشکلات علمی نیز، هیچگاه آنان،
به ویژه عالمانشان را از یاد نبرده و از طرق مختلف، راه حل مسائل دشوار را به ایشان مینمایانند. در این مورد، اتفاقات فراوانی نقل
شده است که به عنوان نمونه به مصادیقی از معروفترین آنها اشاره میشود: پاسخ به مسائل علامه بزرگ آیتالله سید مهدي
بحرالعلوم در تشرفاتی که در سرداب مطهر، 13 در مسیر زیارت کربلاي معلّا پیرامون ثواب زیارت سیدالشّ هدا(ع) داشتند، پاسخ به
سؤالات شیخ مرتضی انصاري، 15 راهنمایی مرحوم آیتالله سید احمد مقدس اردبیلی در مسجد کوفه، 16 پاسخ به سؤال علامه حلّی
بر شماست » : در مسیر کربلاي معلّا، 17 تصحیح فتواي شیخ مفید(ره) و صدور این توقیع سرنوشتساز از جانب امام(ع) براي وي که
18 مرحوم مقدس اردبیلی که بزرگان در طهارت باطنی و صداقتش .« که فتوا دهید و بر ماست که نگذاریم شما در خطا واقع شوید
بسا اوقاتی که مسئلهاي بر من مشتبه میشود، شبانه نزد قبر » : تردیدي ندارند، بنا به آنچه در منتهیالآمال آمده، گفته است
امیرالمؤمنین(ع) میروم و با ایشان تکلّم میکنم و جواب میشنوم، امّا امشب مرا نزد فرزندش حضرت مهدي(ع) فرستاد...، ایشان
19 شیخ انصاري در پاسخ به اصرار یکی از شاگردانش که ماجراي تشرف و .« جواب فرمودند و اکنون به نجف بازمیگردم
گاهی براي رسیدن به خدمت امام عصر(ع) اجازه پیدا میکنم و در کنار خانهاي که تو » : گفتوگوي ایشان را شنیده بود، میگوید
میخوانم، چنانچه اجازة ثانوي برسد، به خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و « زیارت جامعه » آن را پیدا نخواهی کرد، میروم و
20 علاوه بر این موارد، راهنماییهاي شخصی برخی از .« مطالب لازم را از آن بزرگوار میپرسم و یاري میخواهم و باز میگردم
عالمان دربارة مسائل فرديشان همچون: تشرف آیتالله مرعشی نجفی و تعیین تکلیف در امور بسیار مهم سیاسی اجتماعی نظیر:
فتواي تحریم تنباکو، جنبش مشروطیت و انقلاب اسلامی ایران. دربارة اذن صدور فتواي تحریم تنباکو به میرزاي شیرازي؛ خود وي
مدتهاست که در فکر آن [صدور حکم تحریم] بودم و در این مدت، جهات » : در پاسخ به اعتراض آیتالله فشارکی میگوید
مختلف این فتوا را بررسی کردم تا اینکه دیروز به نتیجۀ نهایی رسیدم و امروز به سرداب غیبت رفتم تا از مولایم امام زمان(ع) اجازة
صفحه 30 از 61
21 دربارة رؤیاي مرحوم آیتالله نائینی از مراجع .« حکم را بگیرم و آقا نیز اجازه فرمودند و امروز قبل از آمدن شما حکم را نوشتم
تقلید که در آغاز، از موافقان جنبش مشروطیت بودند و آن را در مقابل روش سلطنت، پسندیده میدانستند، از قول خودشان در
چند شب قبل، در عالم رؤیا خدمت مرحوم آیتالله آقاي حاج میرزا حسین » : کتاب تنبیه الام[ و تنزیه المل[ چنین نقل شده است که
تهرانی(ره)... مشرف شدم و مسائلی را از ایشان پرسیدم که همه را از زبان مبارك حضرت ولیعصر(ع) پاسخ دادند. پس از پایان
حضرت(ع) فرمودند: مشروطه، اسمش تازه است، مطلب که قدیمی » : آنها، دربارة مشروطه پرسیدم. حاصل عبارت این جواب بود
حضرت فرمودند: مشروطه مثل آن است که کنیز سیاهی را که دستش هم آلوده باشد، به شستن » : بعد این عبارت را گفت «... . است
به نظر مرحوم نائینی، سیاهی کنیز، اشاره به غصب بودن اصل حکومت به جاي امام زمان(ع) از جانب .« دست وادارش نمایند
غیرمجتهدان و آلوده بودن دست آن، اشاره به غصب زائد (یعنی نظام سلطنت) است که به وسیلۀ مشروطیت برطرف میشود. 22 از
جمله راهنماییها و عنایات امام زمان(ع) در مورد انقلاب اسلامی ایران، دستور آن حضرت(ع) به شکستن فرمان حکومت نظامی
22 بهمن 57 یوم الله بود. واقعاً ما در معرض کشته » : دولت ملی (بختیار) در شب 22 بهمن 1357 است. آیتالله خزعلی گفته است
حضرت مهدي(ع) » : شدن بودیم. فقط نداي ولیعصر(ع) به داد ما رسید. فردي که الآن زنده است، پیام برد به دبیرستان علوي گفت
لذا امام(ره) خیلی محکم فرمود: در خانه نمانید. آقاي طالقانی به امام .« میفرمایند: در خانه نمانید. اگر ماندید، کشته میشوید
عرض کرد: آقا! مردم را درو میکنند. اینها عصبانی هستند، آخرِ کارشان است. امام فرمودند: باید بیرون بریزند. ایشان (آقاي
طالقانی) خیلی اصرار کرد. امام(ره) فرمود: اگر پیام از جاي دیگر باشد باز [بر] سر حرف خود ایستادهاید؟ [آقاي طالقانی] گفت:
شاید این » : 23 و به نقل آقاي مرتضایی فرد، در کتاب برداشتهایی از سیرة امام خمینی(ره)، امام گفته بود .« چشم، تسلیم هستم
4. اجماع؛ جلوة هدایت امام(ع) از دیگر شواهدي که مبنی بر حمایت علمی امام از جامعۀ 24.« حکم از طرف امام زمان(ع) باشد
تشیع در عصر غیبت میتوان ذکر کرد، اجماع است. یعنی عالمی، سخنی را از امام(ع) شنیده و آن را به خاطر اینکه تکذیب نشود،
برخی بزرگان و » : در قالب اجماع بیان کرده است. محقق تستري در کشف القناع براي اثبات اجماع و گونههاي آن مینویسد
حاملان اسرار ائمه(ع) مسائلی را از امام عصر(ع) دریافت کردهاند و چون امکان اعلان آن نبوده با عنوان اجماع از نظر امام زمان(ع)
5. دستور نوشتن کتاب برخی از راهنماییهاي امام(ع) در تشرفات واقع شده، سفارش و دستور به تألیف آثار 25.« یاد میکنند
مکتوب اعتقادي حول محور امامت و مهدویت است. از جمله معروفترین این موارد میتوان از تشرف مرحوم شیخ صدوق(ره) در
چرا کتابی دربارة غیبت » : حال استلام حجرالاسود به محضر آن حضرت(ع) یاد کرد. او، خود میگوید که: امام(ع) به من فرمودند
امام(ع) .« یابن رسول الله، دربارة غیبت، کتابی نوشتهام » : عرض کردم «؟ تألیف نمیکنی که نگرانی و ناراحتی تو را برطرف کند
شیخ میگوید: .« آن شیوه را نمیگویم، بلکه هماکنون کتابی دربارة غیبت تألیف کن و در آن غیبتهاي انبیا را یادآور شو » : فرمود
26 فرمان به نویسندة کتاب .« وقتی روز شد، مشغول تألیف کتاب کمالالدین و تمام النعمه شدم. و امر ولیّ خدا را امتثال نمودم ...»
ارزشمند مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم که امام(ع) در عالم رؤیا به او امر فرمودند که این کتاب را به عربی بنگارد و نام آن
را نیز شخصاً تعیین نمودند. 27 (یعنی، پیمانههاي کرامت در اثر دعا براي حضرت قائم(ع)) یا دستور امام(ع) به نوشتن کتاب کلم[
الامام المهدي به نویسندة آن، شهید آیتالله سید حسن شیرازي که در زندان رژیم بعثی عراق، با آن حضرت(ع) عهد بسته بود که
6. دستور بناي اماکن اگر از زندان آزاد شود، مجموعۀ فرمایشات، نامهها، دعاها و زیارات حضرتشان را جمعآوري نماید. 28
مقدس از جمله فرمانهاي امام زمان(ع) در دیدار با آن محبوب قلبها، فرمان به بناي اماکن خاصّ عبادي است. اماکنی که با
دلایلی که خود از آن آگاهند، نزد خداي متعال از منزلت ویژهاي برخوردار بوده، موجب تقرّب بندگان به حضرت پروردگار و
محبّت او میگردد. به عنوان نمونه، از اینگونه تشرفات میتوان به تشرّف حسن بن مثلۀ جمکرانی و دستور امام(ع) مبنی بر ساخت
. مسجد امام زمان(ع) در جمکران و همچنین فرمان ساخت مسجد امام حسن مجتبی(ع) در شهر قم 29 در تشرفی دیگر اشاره کرد. 7
صفحه 31 از 61
تعلیم اعمال و ادعیۀ خاص در برخی از تشرّفات صورت گرفته به محضر امام زمان(ع)، آن حضرت، اعمال و دعاهاي ویژهاي را
جهت توسل به پروردگار و نیز ارتباط با خویش، یا جهت حلّ مشکلات تعلیم فرمودهاند، یا آنکه برخی از دعاهاي موجود را
تصحیح نمودهاند. از دستۀ اوّل میتوان به این موارد اشاره کرد: بیان نماز و اعمال ویژة مسجد مقدس جمکران، نماز مقام امام
زمان(ع) در حلّه و نعمانیه، نماز و زیارت شریف آل یاسین(ع)، نماز و دعاي ویژه جهت گشایش امور تعلیم شده به ابوحسین (ابی
البغل)، کاتب، نماز و دعاي معروف استغاثه به حضرت مهدي(ع)، نماز حاجت امام(ع) در شب جمعه و نمازها و دعاهاي بافضیلت
دیگر که در کتب مربوطه، به ویژه صحیفۀ مهدیه گردآوري شده است. در اهمیت و آثار نماز و اعمال مسجد مقدس جمکران، از
هر کس این نماز را بخواند، مانند آن است که در بیت عتیق (کعبه) نماز گزارده » : آن حضرت(ع) چنین نقل شده که فرمودند
هیچ مرد و زن مؤمنهاي نیست که این ...» : 30 یا آنکه در مورد نماز حاجت در شب جمعه به نقل از امام(ع) چنین آمده است .« باشد
نماز را بخواند و با این دعا با خلوص نیت دعا کند مگر آنکه درهاي آسمان براي اجابت به سوي او گشوده میشود و در همان
31 همچنین دربارة تأیید .« وقت و در همان شب هر حاجتی داشته باشد، برآورده میشود و این از فضل خداوند براي ما و مردم است
و تصحیح دیگر ادعیه و زیارات میتوان به تأیید زیارت جامعۀ کبیره به وسیلۀ ایشان، به نقل علامه محمدتقی مجلسی، تصحیح این
در تشرف آیتالله محمد حسن « و عرجت به إلی سمائک » : به عبارت « و عرجت بروحه إلی سمائک » : عبارت از دعاي ندبه
میرجهانی. علاوه بر مواردي که برشمردیم آن حضرت(ع) نسبت به دعاي فرج نیز سفارشهاي متعددي نمودهاند از جمله نویسندة
مکیالالمکارم، آیتالله موسوي اصفهانی(ره)؛ مینویسد: به نقل از یکی از برادران صالح مورد اعتماد خویش مینویسد: آن
من براي هر مؤمنی که پس از ذکر مصائب سید الشهدا(ع) در مجالس عزاداري براي من دعا کند، دعا » : حضرت(ع) فرمودند
32 از آیتالله سید محمد هاشمی گلپایگانی، فرزند مرحوم آیتالله العظمی سید جمال هاشمی گلپایگانی نیز نقل شده که .« میکنم
از علائم ظهور، فقط نشانههاي » : در عالم رؤیا، در محضر پدرشان، مشرف به محضر امام(ع) میشوند و آن حضرت(ع) میفرمایند
8. توصیههاي 33.« حتمی مانده است و شاید آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندند. پس بر شما باد که براي فرج دعا کنید
سلوکی به عالمان و رهبران دینی امام زمان(ع) همچنانکه چتر حمایت اعتقادي خویش را بر سر وکلاي عامّ خویش در عصر غیبت
گسترانیدهاند و لحظهاي از توجه به مسائل شیعیان خود غافل نیستند، شرایط و لوازمی را در خصوص نحوة سلوك عالمان و رهبران
دینی با مردم لازم شمردهاند. این مهم در توقیعات و بیانات آن حضرت(ع) در برخی از تشرفات و دیدارها آشکار است. در تشرف
معروف و مشهور ابن مهزیار، آنگاه که توفیق مییابد تا در خیمهگاه امام(ع) با آن حضرت دیدار نماید، امام(ع) از وي میپرسند:
هنگامی که عرض میکند: کسی که راهنماي من به «؟ ما شب و روز منتظر تو بودیم، چه چیزي دیدارت را از ما به تأخیر انداخت »
نه، بلکه شما مشغول مالاندوزي شدید، بر مؤمنان مستضعف ستم روا داشتید، صلۀ رحم » : سوي شما باشد را نیافتم. امام(ع) فرمودند
34 امام(ع) در توقیعی به وسیلۀ شیخ محمد کوفی شوشتري، خطاب به مرجع وقت شیعیان، «؟ را کنار نهادید و چه عذري دارید
به او بگو: خودت را براي مردم در دسترس قرار بده. محل نشستنت را در دهلیز خانهات » : آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی میفرمایند
35 مرحوم آخوند .« انتخاب کن [تا مردم سریع و آسان با تو ارتباط داشته باشند] و نیازهاي مردم را برآور. ما یاريات میکنیم
ملاعلی همدانی(ره) نیز نقل کردند که پس از انجام عملی جهت شرفیابی به محضر امام(ع) در عالم رؤیا شیخ عبدالکریم
حائري(ره) را میبیند که در یکی از خیابانهاي شهر راه میرفت و فقراي زیادي به دنبال ایشان میرفتند و از وي پول میگرفتند.
من از طرف حضرت بقیت الله، امام زمان(ع) دستور میدهم که به » : در آن حال، نگاه شیخ به آخوند همدانی میافتد و میگوید
مرحوم آخوند از همان وقت، به هر فقیري که از ایشان درخواست کمک میکرد، .« فقرا توجه نموده، آنها را دست خالی برمگردان
من مطمئنم که امام زمان(ع) خودشان مسئول » : کمک میکردند و در پاسخ کسانی که از تأمین بودجۀ آن میپرسیدند، میگفتند
36 همچنین آن حضرت(ع) در خلال تشرفات عالمان به محضر .« این بودجه هستند و این از برکت وجود آن حضرت است
صفحه 32 از 61
گرامیشان، آنان را از تمسک به شیوهها و روشهاي علمی غیر از طریق اهلبیت(ع) منع نمودهاند. از آن جمله در مکاشفهاي که در
بیداري براي عالم جلیلالقدر مرحوم آیتالله میرزا مهدي اصفهانی پس از توسّلات فراوان، در مورد پرسش از روشها و
جستجوي معارف، جز از راه ما خاندان [پیامبر]، مثل انکار » : مسلکهاي مختلف فلسفی و عرفانی واقع شد، چنین پاسخ فرمودند که
37 آن مرحوم، بعد از آن، خود بر .« نمودن ماست و خداوند مرا برپا داشته است و من حجت خدا پسر حضرت عسکري(ع) هستم
مبناي قرآن و اهلبیت(ع) روش علمی، سلوکی جدیدي را پایهگذاري کردند که محتواي آن نزد برخی از شاگردان وي موجود
9. واگذار کردن برخی از مأموریتهاي ویژه در جریان برخی از تشرفات و دیدارهاي علما با امام(ع)، آن حضرت، علاوه است. 38
بر مواردي که تاکنون بیان شد، مأموریتهاي ویژهاي را به ایشان واگذار نمودند. از جملۀ این مأموریتها میتوان موارد زیر اشاره
کرد: الف فرمان به شیخ مرتضی انصاري مبنی بر ماندن در کربلا و انجام فرمان امام(ع): ناقل این جریان مرحوم آیتالله سید علی
شوشتري، استاد اخلاق و عرفان شیخ است. وي نقل میکند که در یکی از سفرهایی که از نجف اشرف به کربلاي معلّا مشرف
شدند، به ترتیبی که خود میگوید، متوجه تشرف شیخ مرتضی به محضر امام زمان(ع) میشود و حضرت، ایشان را مأمور امري
میفرمایند و تا آن امر به انجام نمیرسد، اجازة خروج شیخ را از کربلا صادر نمیفرمایند. امّا پس از آنکه سید شوشتري از او
دربارة آن امر سؤال میکند، ایشان پاسخ میدهد که از اسرار است. 39 ب فرمان به مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالحسن
اصفهانی(ره) براي جلوگیري از خلع لباس روحانیان: مرحوم آیتالله حاج مرتضی حائري نقل کردند: زمانی که رضا شاه پهلوي،
دستور داده بود همه لباس متحدالشکل (:کت و شلوار و کلاه پهلوي) بپوشند، و روحانیان به شرط ارائۀ مدرك، از این قانون معاف
میشوند؛ مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی(ره) تا حدّ امکان از دادن مدرك دریغ نمیکرد. از این رو، یکی از علما در مورد این امر،
به آن مرحوم اعتراض کرد و گفت که این کار باعث سست شدن اجازههاي شما میشود. مرحوم اصفهانی در جواب میگویند:
دستور کتبی از امام زمان(ع) آمده است. ج نمونههاي دیگر: همچنین دربارة موارد دیگر از این قبیل میتوان به دستور امام
عصر(ع) نسبت به احداث مسجد مقدس جمکران در عالم بیداري به حسن بن مثله جمکرانی و دستور مجدد آن حضرت(ع) به
مرحوم قدرتالله لطیفی نسب، مدیر هیئت امناي مسجد در خصوص بازسازي و توسعۀ آن مسجد مقدس اشاره کرد. بنا به نقل
مرحوم لطیفی(ره)، خود در این باره، امام(ع) ضمن دادن نقشۀ توسعه مسجد، از وي میخواهند که کار بازسازي را آغاز کند.
همچنین در تشرفی دیگر، آن حضرت(ع) به مرحوم لطیفی امر میفرمایند که از مشهد به تهران بیاید و به تأسیس آموزشگاههاي
اسلامی اقدام کند. 40 در مجموع، راهنماییها و ارشادات امام(ع) در ملاقاتها و دیدارها به گونههایی که برشمردیم؛ جملگی
خورشید پشت » مصادیقی از نحوة بهرهگیري از وجوه امام غایب در عصر غیبت است و از طریق بررسی و تحلیل جامع آنها، معناي
که در روایات بیان شده، آشکارتر میشود. چنانچه مشاهده میشود، رهنمودهاي امام(ع) در تشرفات، همچون دیگر فرمایشات « ابر
آن حضرت(ع) در توقیعات و پیامهاي مکتوب، نیازمند تحلیلهاي اجتهادي و فقهی در سطوح فردي و اجتماعی است.
پینوشتها در دفتر مجله موجود است. ابوذر یاسري
ارتباط استمدادي
توسل و استغاثه کردن به معصومان و آنان را براي برآورده شدن حاجتهاي دنیایی و شفاعت، وسیله درگاه خداوند قرار دادن، تنها
به منظور ارتباط و پیوند با این بندگان صالح و پاك الهی است؛ زیرا خداوند میفرماید: یا أیها الّذین آمنوا اتّقوا الله و ابتغوا إلیه
الوسیلۀ؛ اي کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا داشتهباشید و به سوي او وسیلهاي براي تقرب برگزینید. 1 و این وسیلۀ تقرب،
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که « وسیله » همان وجود مقدس معصومان(ع) به ویژه خاندان پیامبرند، به طوري که در معناي
معنی آن) امامان از فرزندان حسیناند. کسی که از آنان اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است و کسی که از فرمان )» : فرمود
صفحه 33 از 61
2 ضرورت این نوع ارتباط راه .« آنان سرپیچد، خدا را نافرمانی نموده است. آنان عروةالوثقی و وسیله به سوي خداوند تعالی هستند
نجات از دامهاي شیطان و همچنین دستیابی به حاجتهاي خود در دنیا و بهرهمندي از شفاعت معصومان(ع) در جهان بازپسین،
پیوندي تنگاتنگ و از سر عشق و محبت با آنان را میطلبد. پیوندي که در توسل به آنان، نمود و جلوه دارد؛ زیرا چنانکه پیش از
این گفتیم؛ خاندان پیامبر، بندگان مقرب خداوندند و واسطه فیض از سوي او هستند. پس شفاعت آنان نزد پروردگار پذیرفته شده
است. از این رو، براي بهرهمندي از فیض این خاندان، توسل به آنان ضروري است. در اینجا شبههاي وجود دارد که گاهی از سوي
مطرح میشود. اشکال آنان این است که چرا ما حاجتهاي خود را بدون واسطه از خداوند « وهابیان » برخی افراد همسو با اندیشه
نمیخواهیم. در کل، توسل و استغاثه بهغیر خداوند، شرك و با توحید در تعارض است. در پاسخ میتوان گفت که هیچ مانع و
حجابی میان خالق و مخلوق وجود ندارد، جز گناه و عصیان بندگان که آنان را از درگاه الهی دور میکند. از این رو، انسان
گناهکار براي نزدیک شدن دوباره به درگاه الهی باید همراه انسانهاي معصوم به درگاه الهی روي آورد، انسانهایی که به جهت
دستیافتهاند. بدین جهت، تمسک و توسل به آنان نه تنها « واسطه میان خدا و بندگان » عصمت، عبادت و بندگی پروردگار، به مقام
شرك نیست، بلکه عین اطاعت و تسلیم بودن در برابر اوامر الهی است. براي نمونه، مانند آن است که کارمندي در اداره مرتکب
خلاف قانونی شده و مدیر خود را سخت آزرده است. او میداند که اگر شخصاً پیش مدیر برود، عذرش قبول نمیشود. از این رو
همراه شخص آبرومندي که نزد مدیر داراي اعتبار است، پیش مدیر میرود و از این طریق رضایت مدیر را جلب میکند. قبول عذر
در این هنگام علاوه بر نشان دادن رحمت و عقو مدیر، معرف الگو براي دیگران خواهد بود. باتوجه به مثال، جایگاه معصومین(ع)
در نزد خدا نیز چنین است. به عبارت دیگر، ایشان با عبادت و بندگی خداوند، آنچنان به حضرت حق تقرب جستهاند که براي
دیگران به الگوي بندگی تبدیل شدهاند و خداوند نیز آنان را واسطه بخشش خطاهاي بندگان و برطرفکننده موانع اجابت دعاها
قرار داده است. شیوههاي ارتباط استمدادي الف) توسل به اهل بیت(ع): پیامبر(ص) و اهل بیت گرامیاش از چنان مقام و جایگاهی
نزد خداوند برخوردارند که حتی پیامبران الهی براي برآورده شدن حاجتهاي خود به نور وجود مقدس آنان متوسل میشدند. ابن
از رسول خدا(ص) درباره تفسیر کلماتی که آدم(ع) از پروردگار تلقی کرد و توبهاش پذیرفتهشد، پرسیدم، فرمود: » : عباس میگوید
3 به همین .« از خدا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین تقاضا کرد تا توبهاش را بپذیرد و خدا نیز توبهاش را پذیرفت
جهت، خداوند به مسلمانان امر فرمود که همچون حضرت آدم(ع) براي بخشش گناهان خود به رسول خدا(ص) متوسل شوند تا
و اگر اینان که به خود ستم کردند نزد تو میآمدند و از » : گناهانشان را ببخشد. خداوند در اینباره خطاب به پیامبرش میفرماید
4 و .« خدا درخواست استغفار و بخشش کرده و رسول خدا نیز براي آنان طلب بخشش میکرد، خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند
اي پیامبر! تا تو در میان » : در آیهاي دیگر وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) را در میان مردم، سبب دفع بلا و عذاب از آنان دانسته است
5 همچنین در .« آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد و (نیز) تا وقتی که استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند
روایتهاي ائمه اطهار(ع) چگونگی توسل و استغاثه به درگاه الهی براي برآورده شدن دعا را آموزش دادهاند. سماعۀ بن مهران
امام کاظم(ع) به من فرمود: هرگاه به درگاه خداوند حاجتی داشتی بگو: اللّهمّ إنّی أسألک بحقّ محمّد و علی(ع). 6 » : میگوید
خداوندا! تو را به حق محمد و علی(ع) میخوانم؛ زیرا براي آن دو در نزد تو مقام و منزلتی والاست. پس به حق همان منزلت،
من به دعاهاي امام » : داوود برقی میگوید .« میخواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و حاجاتم را برآورده سازي
صادق(ع) گوش فرا دادم، شنیدم که آن حضرت در دعا به درگاه خداوند، بیشتري الحاء و اصرار را به حق پنج تن؛ یعنی رسول
7 ب) توسل به پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات: انسبن مالک .« خدا(ص) و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین(ع) میکرد
در زمان رسول خدا(ص) در یکی از سالها مردم به خشکسالی مبتلا شدند. در یکی از روزهاي جمعه که آن حضرت » : میگوید
در حال خواندن خطبه نماز جمعه بود، مردي اعرابی وارد شد و گفت: اي رسول خدا! اموالمان نیست و نابود شد و خانوادهها
صفحه 34 از 61
گرسنهاند، براي ما دعا کن. رسول خدا دستها را براي دعا به سوي آسمان بلند کرد، در حالی که قطعهاي ابر در آسمان دیده
نمیشد. امّا قسم به خدایی که جانم در دست اوست! هنوز دستها را پایین نیاورده بود که دیدیم ابرها مانند کوه به راه افتادهاند و
هنوز از منبر پایین نیامده بود که دیدیم قطرههاي باران بر محاسن حضرتش چکید. از آن روز تا جمعه بعد، باران بارید که باز همان
مرد یا مردي دیگر آمد و گفت: اي رسول خدا! ساختمانها ویران و اموالمان غرق شده، براي ما دعا کن. باز حضرت دست به سوي
آسمان بلند کرد و فرمود: بار پروردگارا! به نفع ما ابرها را به اطراف بفرست و بر علیه ما قرار مده. سپس با دستان خود به بخشی از
8 در روایت دیگري از عثمانبن حنیف .« ابرها اشاره نمیکردند مگر اینکه از هم متلاشی شده به اطراف شهر مدینه پراکنده شدند
مردي نابینا نزد پیامبر آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا شفا دهد. پیامبر فرمود: اگر بخواهی برایت دعا میکنم و اگر » : نقل شده است
بخواهی به تأخیر بیندازم که به سود توست. نابینا گفت: دعا کن. پیامبر به وي دستور داد که وضویی نیکو بسازد و دو رکعت نماز
بخواند و آنگاه این دعا را بخواند: بار خدایا! از تو میخواهم و به وسیله پیامبرت محمد که پیامبر رحمت است به تو رو آوردهام تا
به خدا قسم! که ما هنوز پراکنده نشده بودیم » : عثمان به حنیف میگوید .« حاجتم را برآورد. بار پروردگارا! او را شفیع من قرار بده
9 ج) توسل به .« و مدت زیادي نگذشته بود که دیدیم آن مرد شفا یافته نزد ما آمد و چنان نشان میداد که هرگز نابینا نبوده است
اهل بیت(ع) پس از رحلت پیامبر: پس از رحلت پیامبر(ص) و خاندان او مسلمانان همواره نزد قبر آنان حاضر شده به وجود مقدس
سه روز پس از دفن رسول خدا(ص) عربی بیابانی نزد ما آمد و خود را روي قبر پیامبر » : آنان متوسل میشدند. علی(ع) میفرماید
انداخت و از خاك قبر بر سرش ریخت و گفت: اي رسول خدا! تو از خدا وحی را دریافت کردي و به ما رساندي و ما هم شنیدیم
و دریافتیم. از جمله آیههایی که بر ما خواندي، این بود: اگر آنان که بر خود ظلم کردند، نزد تو میآمدندو از خداوند طلب
بخشش میکردند و رسول خدا(ص) نیز براي آنان طلب استغفار میکرد، خداوند را توبهپذیر و مهربان مییافتند. حال اي پیامبر! من
10 ابوعلی خلال، یکی از بزرگترین علماي حنبلی میگوید: هرگاه .« به خود ظلم کردم و نزد تو آمدم که برایم طلب بخشش کنی
کار مهمی براي من پیش میآمد، نزد قبر موسیبن جعفر(ع) میرفتم و متوسل میشدم، حاجتم برآورده میشد. 11 ابوبکر محمدبن
مؤمل میگوید: روزي در خدمت پیشواي اهل حدیث، یعنی ابوبکربن خزیمه و همتایش ابوعلی ثقفی با گروهی از بزرگانمان به
سوي قبر علیبن موسیالرضا(ع) به طوس رفتیم. این خزیمه را دیدم که چنان در برابر قبر آن حضرت تعظیم، و تواضع و گریه و
زاري میکند که همه ما را به تعجب و حیرت واداشت. 12 با بیان این روایتها روشن میشود که توسل به اهل بیت(ع) تنها ویژه
شیعیان نیست، بلکه افرادي همچون ابنخزیمه و ابوعلی خلال نیز به آنان متوسل میشدند. ابن ادریس شافعی بنیانگذار مذهب
شافعی نیز در توسل به اهل بیت(ع) میگوید: آل النّبی ذریعتی وهم إلیه وسیلتی أرجو بهم أعطی غداً بید الیمین صحیفتی 13 خاندان
پیامبر(ص) دستآویز من هستند آنان در پیشگاه حق، وسیله تقرب من میباشند امید دارم که به سبب آنان در فرداي قیامت نامه
عمل من به دست راستم سپرده شود د) درخواست شفاعت از معصومین(ع): یکی از درجاتی که خداوند در سایه عبودیت به پیامبر
است. مصداق بارز عبودیت پروردگار نماز است، به ویژه نماز شب. از این « شفاعت امت » اکرم(ص) و خاندان وي عطا فرمود، مقام
رو، خداوند به پیامبرش دستور داد براي دریافت مقام شفاعت به نماز شب برخیزد: و من اللیل فتهجّد به نافلۀً لک عسی أن یبعثک
ربّک مقاماً محموداً؛ (اي پیامبر) ... و پارهاي از شب براي نافله، به شبزندهداري قیام کن تا خداوند مقام محمود (شفاعت) را به تو
15 آنچه .« مفسران اجماع دارند که مراد از مقام محمود، همان مقام شفاعت است » : بدهد. 14 علامه طبرسی در تفسیرش میگوید
درباره حقیقت شفاعت میتوان گفت آن است که شفاعت پیامبر(ص) و سایر شفیعان، همان دعا به درگاه الهی و طلب مغفرت
براي گناهان است و خداوند نیز در شرایط خاصی دعایشان را اجابت میکند و آنان نیز در غیر آن مواردي که اجازه دعا دارند، دعا
نمیکنند. ما احاطه علمی به حقیقت شفاعت در روز قیامت نداریم، شاید در آنجا مرتبهاي دیگر در کار باشد، ولی هر چه باشد،
یا وجیهاً عندالله إشفع لنا عندالله؛ اي » : دعا یکی از مراتب آن است. از این رو، کلام گوینده در مقابل قبر پیامبر(ص) که میگوید
صفحه 35 از 61
چیزي جز همین دعا را قصد و اراده نمیکند. 16 ه) نذر براي معصومین(ع): نذر، «. آبرومند در نزد خدا، مرا در نزد خدا شفاعت بنما
یکی دیگر از راههاي ارتباط استمدادي با معصومان است. در اصطلاح، نذر عهدي است که نذرکننده با خدا میبندد که اگر به اذن
پروردگار حاجتی از حاجتهایش توسط یکی از بندگان پاك و صالحش برآورده شودم، به زیارت قبر آن فرد صالح برود و یا
براي تعمیر و آبادانی قبرش مقداري پول اهدا کند یا مالی را به عنوان صدقه بدهد و ثوابش را به روح پاك آن بنده صالح هدیه
است. این مسئله داراي احکامی است که در رسالههاي علمیه « لازمالوفاء » ، کند. چنین نذري در صورت برآورده شدن حاجت
مراجع، به طور گسترده به آن پرداخته شده است. آثار و نتایج رابطه استمدادي شیوههاي سهگانه استمداد از معصومین؛ یعنی:
توسل، درخواست شفاعت و نذر آثار و پیآمدهاي دنیایی و آخرتی زیادي به هماره دارد که در این قسمت به برخی از آنها اشاره
میکنیم: الف) برآورده شدن حاجتهاي دنیایی: باید گفت در این زمینه، بسیار نیازمندانی بودند که پس از توسل و یا نذر براي
اهل بیت(ع)، حاجتهاي آنان برآورده شود و یا مشکل و رنجشهایشان که در ظاهر حلنشدنی و بیپایان مینمود، برطرف گردید
که فرصت بازگویی آن در این نوشتار ممکن نیست. ولی خوشبختانه در این موضوع کتابهاي خوبی نوشته شده است. 17 در این
بخش از نوشتار، یک نمونه جالب از اینگونه داستانها را نقل میکنیم: آیتالله العظمی مرعشی نجفی(ره) از مراجع معاصر نقل
نجف اشرف طلبه بودم و تدریس « قوام » در سال 1339 (قمري) یک سال پس از فوت پدرم، هنگامی که در مدرسه » : کرده است
میکردم، مشکلات و ناراحتیهایی بر قلبم سنگینی میکرد که عبارت بودند از: سوءظن نسبت به مردم، چنان که با کسی ارتباط
برقرار نمیکردم و حتی نماز جماعت پشت سر افراد عادل را نیز ترك کرده بودم. یکی از منسوبین من از تدریس جلوگیري
میکرد و به استادم نیز گفته بود که مرا به درس خود راه ندهد. مبتلا به بیماري حصبه شده بودم و بعد از شفا دچار کندذهنی و
نسیان شده بودم. بینایی چشمهایم بسیار کم شده بود. از تند نوشتن عاجز شده بودم. گرفتار فقر و تنگدستی شدید بودم. در قلبم
نوعی احساس بیماري روحی دائمی مینمودم. تزلزلی در عقیدهام نسبت به برخی از امور معنوي به تدریج روي میداد. از طرفی
آرزو داشتم به اینکه اوّلًا: خداوند سفر حج بیتالله الحرام را نصیبم کند. به شرط آنکه در مکه یا مدینه بمیرم و در یکی از این دو
شهر دفن شوم. دیگر آنکه خداوند توفیق علم و عمل صالح را به ن عنایت کند. آن مشکلات و این آرزوها لحظهاي مرا آرام
نمیگذاشت. از این رو، به فکر توسل به سالار شهیدان افتادم و به کربلا رفتم. پس از تجدید وضو به حرم مشرف شدم وشب در
حرم، پایین پاي آن حضرت و در کنار قبر علیاکبر(ع) نشستم. اندکی از نشستنم نگذشته بود که صداي حزین قرائت قرآن را از
پشت روضه مقدس شنیدم. به آن طرف متوجه شدم. پدر مرحومم را دیدم که نشسته بود ... از من پرسید، در ایام درسی براي چه
کاري آمدهاي؟ علت را شرح دادم. به من امر کرد که حاجتم را با امام(ع) در میان بگذارم. به طرف ضریح رفتم و آن حضرت را
دیدم. سلام کردم و جوابم را داد و تبسمی ملیح بر لبانش نقش بست. از من پرسید: چه میخواهی؟ من این شعر فاریس را خواندم:
آن را که عیان است چه حاجت به بیان است آن حضرت، قطعهاي نبات به من عنایت کرد و فرمود: تو مهمان مایی. سپس فرمود:
چه چیز از بندگان خدا دیدهاي که به آنها سوءظن پیدا کردهاي؟ با این سؤال در من یک دگرگونی پیدا شد و احساس کردم که
دیگر به کسی سوءظنی ندارم. سپس فرمود: به درس خود بپرداز زیرا آن شخص که مانع تدریس کردن تو بود، دیگر نمیتواند
کاري کند. (و چون به نجف بازگشتم همان شخص به دیدنم آمد و گفت من فکر کردم که تو جز تدریس کردن راهی نداري)
آن حضرت مرا شفا داد و بیناییام قويتر شد و قلمی به من بخشید و فرمود بگیر و با سرعت بنویس و ناراحتی قلبیام نیز برطرف
گردید. دعا کرد که در عقیدهام ثابتقدم بمانم. دیگر حاجاتم را نیز برآورده ساخت، غیر از مسئله حج که شاید به دلیل شرطی که
18 ب) مسئله رسیدن به مقامهاي بلند عرفانی: در اینباره مطالب و آثار فراوانی نوشته شده است، ولی .« نموده بودم، معترض نگردید
هیچ سخنی در این مقام، همچون گفتار سالک این راه، رهگشا نیست. از این رو، در این قسمت از سخنان شیخ رجبعلی خیاط
غالب مردم نمیدانند توسل به اهل بیت(ع) براي چیست؟ آنها براي رفع مشکلات و ...» : بهره گرفتهایم. ایشان میفرماید
صفحه 36 از 61
گرفتاريهاي زندگی به اهل بیت متوسل میشوند، در صورتی که ما (اهل سیر و سلوك) براي طی کردن مراحل توحید و
خداشناسی باید در خانه اهل بیت(ع) برویم. راه توحید، صعب (دشوار) است و انسان بدون چراغ راهنما قادر به طی کردن این راه
19 ج) بهرهمندي از شفاعت در قیامت: هنگامی که به ائمه(ع) توسل میجوییم و با برقرار کردن پیوند و ارتباط با ایشان، .« نیست
با این عبارت به وسیله آنان از خدا درخواست شفاعت میکنیم. در این صورت ممکن ،« یا وجیهاً عندالله إشفع لنا عندالله » : میگوییم
نیست که از خوان کرم آن بزرگواران، دست تهی برگردیم و در آخرت از ما شفاعت نکنند. د) عامل افزایش ایمان دینی: توسل به
انسانهاي معصوم و پاك و بهرهمندي از نتایج آن، سبب تقویت ایمان دینی خواهد بود؛ زیرا شخص در مییابد که بندگی
پروردگار بیثمر نیست، بلکه خداوند عزتی جاودانه به بندگان برگزیده خود میبخشد، به طوري که دیگران نیز از این موهبت
بندگی و عبودیت آنان بهرهمند میشوند. آري! خداوند برطرف شدن مشکل و نیازهاي انسان را به دست چنین بندگان پاکی فراهم
کرده است. آفتهاي رابطه استمدادي باید گفت، ارتباط استمدادي با وجود آثار مثبت و فراوانی که به برخی از آنها اشاره شد،
آفتهایی نیز دارد که متأسفانه برخی را از رسیدن به چنین ارتباطی با معصومین(ع) محروم کرده یا به راههاي کج کشانده است. در
اینجا به طور خلاصه به این آفتها و موانع میپردازیم: الف) نداشتن درك درست از مقام معصومین(ع) نزد خداوند: خداوند براي
اینکه مقام تقرب پیامبران و ائمه اطهار(ع) نمایانده شود تا دیگران با الگو گرفتن از این خاندان به سوي اعمال خیر و نیکو تشویق
شوند، ولایت تکوینی را به آنان عطا فرمود. (ائمه اطهار(ع) با این ولایت، میتوانند کراماتی را حتی پس از مرگ، از خود ظاهر
کنند). در این میان، برخی به دلیل نداشتن آگاهی و درك صحیح از جاودانگی روح انسان به ویژه ارواح مطهر پیامبران و ائمه
اطهار(ع)، منکر این مقام معنوي شدند و توسل و استغاثه و طلب حاجت از آنان را کفر و شرك دانستند و با این عقیده، خود را از
فیض معنوي بندگان پاك خداوند محروم کردند. در نتیجه، نبود درك و آگاهی، مانعی در راه دینشناسی و بهرهمندي از الطاف
الهی محسوب میشود. ب) عقیده به استقلال اولیاي خدا در فیضرسانی: در برابر گروه پیشین، برخی نیز به افراط رو آورده و از
روي نادانی معتقدند که پیامبران و معصومین(ع) در فیضرسانی به خود متکیاند، غافل از اینکه آنان واسطهاي براي رسیدن به
فیض الهیاند و از خود هیچ استقلال و تدبیري ندارند، و با اذن الهی میتوانند شفا دهند یا دعایی را اجابت کنند. از این رو،
و هنگامی که به اذن من از » : خداوند نیز در قرآن، معجزهها و کرامتهاي حضرت عیسی(ع) را به اذن خویش وابسته دانسته است
گل، چیزي به صورت پرنده میساختی و در آن میدمیدي و به اذن من، پرندهاي میشد و کور مادرزاد و مبتلا به بیماري پیسی را
20 ج) فریب و کلاهبرداري: آفت دیگري که در این راه وجود .« به اذن من شفا میدادي و مردگان را به اذن من زنده میکردي
دارد، این است که برخی افراد مغرض یا سودجو براي فریب دادن افراد سادهدل و رسیدن به اهداف پلید خود، هر از چند گاهی با
برپایی مراسمی مدعی میشوند که یکی از ائمه(ع) به آن مراسم توجه داشته و آن را پذیرفته است. آنان براي اثبات ادعاي خویش
به آثار به جا مانده از دست یا انگشت بر روي پرچم، یا آش نذري آن مراسم استناد میکنند. ایشان با این ترفند در پی به دست
آوردن آبرو و تقدس هستند تا بتوانند به اهداف و مطامع دنیایی خود دست یازند. از این رو، باید با هوشیاري، هر ادعایی را
نپذیرفت و دیگران را نیز در اینباره راهنمایی کرد. د) عقیده به توسل بدون عمل صالح: توسل به معصومین(ع) در صورتی کارگشا
و مفید است که انسان گفتار خود را با عمل نیسک و صالح همراه کند تا بدین وسیله آبرویی نزد آنان به دست آورد؛ وگرنه تنها با
گناه مانع اجابت » : تقاضاي شفاعت بدون عمل نیک راه به جایی نمیبرد. همچنان که علی(ع) در فرازي از دعاي کمیل میفرماید
همچنین گناه از رسیدن صداي استغاثه ما به سوي معصومان(ع) نیز جلوگیري میکند. ه) ناامیدي پس از برآورده نشدن «. دعاست
دعا: یکی دیگر از کجرويها در این زمینه، ناامیدي حاجتمندانی است که پس از توسل به ائمه اطهار(ع) دعاي آنان برآورده نشده
است. گاهی این مسئله باعث سست شدن پایههاي اعتقادي فرد میشود. در حالی که، آن شخص به پیآمدهاي خواسته و دعاي
خویش توجه ندارد زیرا چه بسا برآورده شدن حاجت براي آن شخص خیر و مصلحتی به دنبال نداشته باشد یا آلوده شدن به
صفحه 37 از 61
گناهی در پی آن باشد. بدین جهت، هر دعا و توسلی به اجابت نمیرسد. و) توسل، تنها به هنگام دچار شدن به بلاها: برخی، تنها
هنگام بلا و رنج به معصومین(ع) توسل میجویند و پس از برآورده شدن حاجت خود، توجهی به دین و ارزشهاي آن نمیکنند،
مگر آنکه دوباره به مشکل و گرفتاري دچار شوند. باید گفت متأسفانه چنین توسل و ارتباطی با ائمه(ع) خود مانعی براي برآورده
شدن دعاهاي بعدي و آفتی براي ادامه این ارتباط است. رابطه عهد و پیمان با اهل بیت(ع) منظور از این ارتباط، حضوري آگاهانه
بر مزار پاك آنان و تجدید عهد و پیمان با تعالیم و آموزههاي زندگی ایشان و پايبند بودن به آن است. امام رضا(ع) در اینباره
براي هر امامی عهد و پیمانی با شیعه وي است که وفاي کامل به عهد و اداي نیکوي آن، زیارت قبور آنان است. پس » : میفرماید
کسی که آنان را با شوقو میل و تصدیق آنچه ائمه بدان تمایل داشتهاند، زیارت کند، (ایشان) شفاعتکننده وي در روز قیامت
21 معصومان، قله کمال انسانی احترام گزاردن و گرامیداشت بزرگان دین و دانش و انسانهاي برجسته، فرهیختگان، .« خواهند بود
مصلحان، هنرمندان، فداکاران ملی و... در همه اقوام و ملتها مهم بوده است. این رسم نیکو را نه تنها در دوران زندگی فرهیختگان
و بزرگان برپا میداشتند، بلکه پس از مرگ آنان در قالب همایش، سخنرانی و نصب تندیسهاي یادبود نیز میتوان دید. باید گفت
اینها همه ریشه در سرشت انسانها داشته و از فطرت، عشق، محبت به کمال و نیکیها سرچشمه میگیرد. انبیا به ویژه خاتم آنان،
حضرت محمد(ص) و فرزندان مطهرش جامع همه کمالهاي انسانی بودند، به گونهاي که گوي سبقت را در فضیلتهاي انسانی از
همگان ربودهاند. از این رو، در دعاها خطاب به آنان میخوانیم: سلام بر شما! اي خاندان نبوت و موضع ودایع رسالت و محل نزول
ملائکه و هبوط انوار وحی خدا و معدن رحمت حق و گنجهاي علم و معرفت الهی و صاحبان منتهاي حلم و اصول صفات کریمه و
پیشواي امتها و ممالک و ولیّ نعمتهاي روحانی و ارکان بزرگواري و نیکوکاري و جهاد و ستون نیکویان جهان و بزرگ و
سیاستگذار براي بندگان و ستونهاي محکم شهرهاي ایمان و امین اسرار الهی... رحمت و برکت خدا بر شما باد. 22 در واقع،
احترام و تکریم پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)، احترام گزاردن به انسانیت است. در نتیجه، زیارت کردن بارگاه و مزار آنان، یادآوري
فضیلتهاي انسانی و تجدید میثاق با اصول و زیورهاي کمال اخلاقی است که ایشان به آن آراسته بودند و دیگران را نیز بدان فرا
میخواندند. از این رو، ضرورت زیارت بارگاه نورانی آنان به عشق به خوبیها و فضیلتها برمیگردد که در سرنوشت انسانها
نهفته است. به همین جهت، مشتاقان ائمه(ع) به زیارت با معرفت ایشان سفارش شدهاند: من أتی قبر الحسینبن علی(ع) عارفاً بحقّه
غفر الله له ما تقدّم من ذنبه و ما تأخّر؛ 23 کسی که با معرفت به حق حیسن به زیارتش بشتابد، خداوند گناهان اوّل و آخر او را
میبخشد. حقیقت زیارت در این زمینه، یکی از اندیشمندان اسلامی حقیقت زیارت را اینگونه توصیف کردهاند: زیارت، حضور
عارفانه عاشقانه زائر از سراي مزور، اظهار عشق و ارادت محب و محبوب، دل دادن صمیمانه دلداده در کوي دلدار، سر سپرده سرباز
فداکار در پیش پاي سردار، اعلان فروتنی دیندار در برابر دین و پیشوایان دینی و اذان ایمان و دینداري است. زیارت، عرضه
خویشتن بر ترازو و ابزار سنجش است، ایستادن در برابر آینه و معیار کمال و نشانی کوي کمال به انسان تعالی طلب است که به
کجا میتوان رسید. زیارت، سفري مشتاقانه، آگاهانه و عاشقانه است که از سراي دل آغاز میشود از راه دل عبور میکند و
سرانجام نیز در منزل دل به مقصد و مقصود میرسد و بار بر زمین مینهد. 24 علیباقر شیخانی ماهنامه موعود شماره 92 پینوشتها:
?برگرفته از: راههاي ارتباط با معصومین(ع)، علیباقر شیخانی، مرکز پژوهشهاي اسلامی صدا و سیما، 1384 ، با تلخیص. 1. سورة
.4 . 3. تفسیر الدرالمنثور، ج 1، ص 6 . 2. علیبن جمعه حویزي، نورالثقلین، قم، مطبعه علمیه، چ 2، ج 1، ص 626 . مائده ( 5)، آیۀ 35
8. صحیح بخاري، . 7. همان، ص 97 . 6. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 7، ص 102 . 5. سورة انفال ( 7)، آیۀ 33 . سورة نساء ( 4)، آیۀ 64
10 . سمهودي، نورالدین علیبن عبداللهبن احمد، وفاء الوفاء، بیروت، دار احیاء التراث . 9. المستدرك، ج 1، ص 458 . ج 1، ص 259
.12 . 11 . خطیب بغدادي، احمدبن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج 1، ص 120 . العربی، 1401 ق، چ 3، ج 4، ص 1361
. 13 . جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 4، ص 368 . عسقلانی، احمدبن حجر، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، ج 7، ص 339
صفحه 38 از 61
16 . سبحانی، . 15 . طبرسی، فضلبن حسن، مجمع البیان، بیروت، اعلمی، 1415 ق، چ 1، ج 6، ص 284 . 14 . سورة اسراء ( 17 )، آیۀ 79
17 . از جمله میتوان در این زمینه به کتاب داستانهاي شگفت شهید دستغیب و . جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 4، ص 280
. کرامات معصومیه و دیگر نمونهها اشاره کرد. 18 . رفیعی، علی، بر ستیغ نور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی، 1375 ، چ 2، صص 81 83
21 . مفید، . 20 . سورة مائده ( 5)، آیۀ 11 . 19 . محمدي ري شهري، محمد، کیمیاي محبت، قم، دارالحدیث، 1380 ، چ 10 ، ص 203
. 22 . قمی، عباس، مفاتیحالجنان، زیارت جامعه کبیره، ص 899 . محمدبن محمد، مقنعه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1410 ق، ص 486
. 24 . جوادي آملی، عبدالله، ادب فناي مقربان، قم، اسراء، 1381 . چ 2، ج 1، ص 17 . 23 . حر عاملی، همان، ج 14 ، ص 418
چه کسی رسانهها را اداره میکند؟
اگر آمریکاییها یک روز صبح بیدار میشدند و میدیدند که سازندگان فیلمها و برنامههاي تلویزیونی آنها و همچنین روزنامهها و
در چنین وضعیتی، .«! کشور ما را اشغال کردهاند » : مجلات آمریکایی، همه داراي نامهاي عربی میباشند، مسلماً با خود میگفتند
آنها به هر آنچه بر صفحۀ تلویزیون میدیدند یا در روزنامهها، مجلات و کتابها میخواندند، با دیدة شک و تردید مینگریستند.
اشاره: سیطرة یهود بر رسانههاي آمریکا و همچنین هالیوود امروز یک امر مسلم و اثبات شده است. حتی برخی از یهودیان، ابایی از
اظهار این امر ندارند و این در حالی است که هیچ گروهی نژادگراتر و سازماندهی شدهتر از یهوديها براي نیل به اهداف و منافع
خود نیست. مطبوعات در وضعیت کنونی آن، به قويترین نیرو در جهان غرب تبدیل شده است که حتی از قوة مجریه، مقننه و
قضائیه نیز قدرتمندتر است. انسان مایل است این سؤال را مطرح نماید: این قدرت توسط چه کسی انتخاب شده است و به چه کسی
پاسخگو است؟ 1 مقالۀ حاضر به پاسخ این پرسش میپردازد. در فیلم شبکه، که در سال 1976 برندة جایزة اسکار شد، هاوارد بیل،
تصمیم میگیرد خطر خزندهاي که آمریکا را تهدید میکند، یعنی تصرف تلویزیون آمریکا به ،« پیامبر دیوانه رسانهها » ملقب به
وسیلۀ عربها، را از طریق دلارهاي حاصل از فروش نفت برملا سازد. سناریوي این فیلم، توسط پدي چایفسکی نوشته شده است.
وي سعی کرده است توطئهاي مرموز براي خرید و کنترل شبکههاي تلویزیونی آمریکا توسط عربها را بر پردة سینما به نمایش
درآورد. هاوارد بیل، که نقش وي را در این فیلم پیتر فینچ ایفا نموده است، گویندة خبرِ دیوانهاي است که افکار خود را دربارة هر
موضوعی بر زبان میآورد. براي مثال، بیل در حالی که با هیجان دربارة بیعدالتیها و فساد در زندگی آمریکایی صحبت میکند،
تصور .« دیگر به مرز جنون رسیدهام و کاسۀ صبرم لبریز شده است. دیگر ادامه این وضعیت را تحمل نخواهم کرد » : با فریاد میگوید
کنید چه اتفاقی میافتاد اگر حامیان آمریکایی عراقی تبار صدام حسین، کنترل رسانههاي آمریکا را در دست داشتند. یعنی تصور
کنید که آنها کنترل شبکههاي تلویزیونی ملی آمریکا را در دست داشتند و اکثریت صاحبان، تولیدکنندگان و نویسندگان خبر و
برنامههاي سرگرمی تلویزیونهاي آمریکا را تشکیل میدادند. تلویزیون، نیرویی است که به داخل خانۀ هر آمریکایی نفوذ میکند و
آمریکاییها عمدتاً از طریق این رسانه، در مورد وقایع جهان اطلاع و آگاهی مییابند. بنابراین میتوانید تصور کنید چه خطري
آمریکا را تهدید مینمود اگر این نیروي عظیم، تحت کنترل اقلیت عراقی حامی رژیم صدام قرار میگرفت. اگر به جز تلویزیون،
رسانههاي دیگر هنوز آزاد میبودند، بدون شک باز هم تسلط اقلیت عراقی بر شبکههاي تلویزیونی را به عنوان خطري بزرگ براي
آمریکا توصیف میکردند. آنها حتی اعلام میکردند که این سلطه، آزاديهاي ملت آمریکا را تهدید میکند و احتمالًا کنگره،
قانونی را تصویب مینمود تا به کنترل اقلیت عراقی بر شبکههاي تلویزیونی خاتمه دهد. میهنپرستان به ملت آمریکا گوشزد
میکردند که اگر مردم آزاد نباشند تا به اخبار واقعی و بیطرفانه دست پیدا کنند، دموکراسی در جامعه پیاده نخواهد شد. آنها،
همچنین تأکید مینمودند که هرگاه قدرت تلویزیون تحت کنترل تنها یک دیدگاه و نقطهنظر قرار گیرد، بنیاد تمام آزاديها، یعنی
آزادي بیان را از بین خواهد برد. به علاوه، متفکران و دانشمندان از اینکه افراد غیرآمریکایی با وابستگیهایی به یک قدرت
صفحه 39 از 61
خارجی، افکار مردم آمریکا را تحت سیطرة خود داشتند، برآشفته میشدند و به خشم میآمدند. حال اگر بقیۀ رسانهها نیز در دست
و « یواس نیوز اند ورلد ریپورت » و « نیوزویک » ،« تایم » این اقلیت عراقی میبودند: تصور کنید که سه هفتهنامۀ خبري معروف، یعنی
به علاوة « واشنگتن پست » و « وال استریت ژورنال » ،« نیویورك تایمز » سه روزنامه داراي بیشترین نفوذ در بین مردم آمریکا، یعنی
اکثریت دیگر مجلات و روزنامههاي عمده، توسط عراقیها اداره میشدند. همچنین در ذهن خود مجسم کنید که این اقلیت عراقی،
بر صنعت فیلم هالیوود، انتشار کتاب و حتی توزیع کتاب نیز سیطره میداشتند، داراي ثروت کلانی در تجارت و بانکداري بودند و
در دانشگاهها، قوة قضائیه و دولت، مناصب کلیدي را تصاحب کرده بودند. مهمتر از همۀ اینها، تصور کنید که حامیان صدام
حسین، قويترین گروه نفوذ را در واشنگتن میداشتند و مسئول جمعآوري حجم عظیمی از کمکهاي مالی براي هر دو حزب
دموکرات و جمهوريخواه بودند. تصور کنید که یک عراقی متعصب، رئیس شوراي امنیت ملی در کاخ سفید بود. آیا چنین
وضعیتی براي آمریکا خطرناك بود؟ اگر آمریکاییها یک روز صبح بیدار میشدند و میدیدند که سازندگان فیلمها و برنامههاي
کشور ما را » : تلویزیونی آنها و همچنین روزنامهها و مجلات آمریکایی، همه داراي نامهاي عربی میباشند، مسلماً با خود میگفتند
در چنین وضعیتی، آنها به هر آنچه بر صفحۀ تلویزیون میدیدند یا در روزنامهها، مجلات و کتابها میخواندند، .«! اشغال کردهاند
با دیدة شک و تردید مینگریستند. مخصوصاً مردم آمریکا با اطلاعات منتشر شده دربارة مسائل مربوط به عراق، صدام حسین،
اسلام و درگیري خاورمیانه، خیلی محتاطانه برخورد میکردند. پس از مدت زمان کوتاهی، بسیاري از آمریکاییها همانند هاوارد
دیگر به مرز جنون رسیدهام و کاسۀ صبرم لبریز شده است. دیگر ادامۀ این وضعیت را تحمل نخواهم » : بیل، فریاد بر میآوردند
زمانی که من به این مطلب پی بردم که انقلاب روسیه در حقیقت روسی نبود، بلکه عمدتاً به وسیلۀ یهوديها، سازماندهی، .« کرد
رهبري و حمایت مالی شده بود یهودیانی که درگیري یکصد ساله با مردم روسیه داشتند از اینکه بر چنین حقیقت مهمّ تاریخی،
اینگونه به طور مؤثر سرپوش گذاشته شده بود، دچار حیرت شدم. پس از مطالعه و آگاهی از کشتن میلیونها مسیحی در روسیه و
اروپاي شرقی توسط کمونیستها، از خود پرسیدم که چرا چنین تعداد اندکی فیلم، سریال تلویزیونی یا فیلم مستند، کتاب یا مقاله
دربارة این واقعه، تهیه و تولید یا نگاشته شده است، امّا کشتن یهوديها توسط نازيها، مورد توجه و پوشش رسانهاي بیپایان قرار
را مطالعه کردم که توسط دکتر ادوارد فیلدز، اهل شهر ماریتا در ایالت « ساندر بُلت » گرفته است. سپس من نسخهاي از روزنامۀ
جسرجیا، چاپ و منتشر میشود. دکتر فیلدز با دقت و با ارائه اسناد و مدارك، سلطۀ یهوديها بر سه شبکۀ تلویزیونی اصلی آمریکا
را به اثبات رسانیده بود. من با دقت، منابع مورد استفاده دکتر فیلدز را بررسی کردم که « اي.بی.سی » و « ان.بی.سی » ،« سی.بی.اس »
شامل زندگینامههایی میشد که توسط خود یهوديها چاپ شده بود. در زمانی که من تحقیقات اولیهام را به انجام رسانیدم،
را اداره « اي.بی.سی » را به عهده داشت و لئونارد گلدن سُن « سی.بی.اس » بود. ویلیام پلی ریاست « ان.بی.سی » ریچارد سارنُف رئیس
میکرد. من بسیار حیرتزده شدم زمانی که فهمیدم هر سه آنها یهودي هستند، هر سه در سازمانهاي صهیونیستی فعالیت دارند و به
همۀ آنها از طرف گروههاي متعدد یهودي، صهیونیستی و طرفدار اسرائیل جوایزي اعطا شده است. سپس به این حقیقت پی بردم که
هم یهودي است. این مطلب در مورد روزنامۀ واشنگتن پست « نیویورك تایمز » صاحب امتیاز و مدیرمسئول مهمترین روزنامۀ آمریکا
نیز صادق است؛ روزنامهاي که بیش از هر روزنامۀ دیگر، بر دولت فدرال آمریکا نفوذ دارد. یهوديها، همچنین مالک پرتیراژترین
روزنامۀ آمریکا وال استریت ژورنال هستند. فهمیدم که سالهاست یهودیان بر هالیوود سیطره دارند؛ یهودیانی همچون استیون
که از حامیان صریحاللهجه اهداف صهیونیستی است. وي همچنین کارگردان فیلم ،« فهرست شیندلر » اسپیلبرگ، کارگردان فیلم
میباشد؛ پربینندهترین فیلمی که تا کنون دربارة کشتار یهوديهاي اروپایی توسط نازيها ساخته شده است. سالها بعد « هالوگاست »
نشریاتی را مطالعه کردم که در آنها یهوديها به سلطۀ خود بر رسانههاي آمریکا مباهات مینمودند. من همچنین کتاب یک
امپراتوري متعلق به خودشان، نوشتۀ نیل گابلر، را خواندم که در آن، چگونگی مسلط شدن یهوديها بر صنعت فیلم آمریکا به
صفحه 40 از 61
تفصیل بیان شده است. بن اشتاین که یک سناریونویس یهودي است و پدرش، هربرت اشتاین، مشاور اقتصادي ریچارد نیکسون
رئیسجمهور اسبق آمریکا بود، در کتابی که به رشتۀ تحریر درآورد، به طور صریح بیان کرده است که اکثریت غالب مجریان و
دستاندرکاران هالیوود یهودي هستند و اینکه آنها سرسختانه مخالف ارزشهاي مسیحی و حفظ سنتهاي جامعۀ اصیل آمریکا
آیا یهوديها رسانهها را اداره میکنند؟: به راستی همینطور است، » : میباشند. وي همچنین در سال 1997 مقالهاي نوشت با عنوان
در مورد سلطۀ یهودیان بر رسانههاي آمریکا ،« نشنال ونگارد » در دهۀ هفتاد، دکتر ویلیام پیرس، سردبیر مجلۀ «؟ مگر چه اشکالی دارد
با اسناد و مدارك کافی ثابت «؟ چه کسی بر آمریکا حکومت میکند » : به تحقیق پرداخت و وجود این سلطه را در مقالهاي با عنوان
ساختۀ وي، یعنی « شبکه » نمود. حقیقتی که به آن واقف شدم، این بود که کابوس هولناك پدي چایفسکی و شخصیت اوّل فیلم
هاوارد بیل، به واقعیت تبدیل شده بود. یک اقلیت کوچک امّا متحد، با احساس تعهدي تعصبآمیز به ملت جدید التأسیس خود بر
رسانههاي آمریکا مسلط است، امّا عربها نیستند که چنین قدرتی دارند؛ ایرلنديها، آلمانیها، فرانسويها، انگلیسیها، روسها،
سوئديها، دانمارکیها یا ایتالیاییها هم نیستند. مسلمانها، مسیحیها، مُرمُنها یا کاتولیکها هم نیستند. بسی جاي شگفتی است
که این گروه، از پدي چایفسکیهاي جهان تشکیل شده است! چایفسکی، طرفدار پرحرارت آرمانهاي صهیونیستی و رژیم
اسرائیل، زیرکانه سعی کرده است تا با متهم ساختن عربها به انجام آنچه یهوديها قبلًا به انجام رسانیدهاند، بینندگان فیلم خود را
علیه آنها بشوراند. همان قبیلهاي که فیلم شبکه را نوشت و تولید و توزیع کرد، بر رسانههاي آمریکا و به راستی بر رسانههاي کل
جهان غرب، سیطره دارد. این مطلب، درست است که بسیاري از افراد شاغل در رسانهها یهودي نیستند. همچنین من ادعا نمیکنم
که هر فرد یهودي یک صهیونیست متعصب است، لیکن نکتۀ اصلی این است که رسانههاي آمریکا به وسیلۀ یهوديها اداره
میشوند. این نکته نیز حائز اهمیت است که هیچ گروهی نژادگراتر و سازماندهی شدهتر از یهوديها براي نیل به اهداف و منافع
خود نیست. با توجه به این واقعیتها، آیا هیچ انسان عاقلی میتواند باور کند که یهوديها، اخبار و گزارشها و حتی برنامههاي
نامیده است، بدون تأثیرپذیري از اهداف و منافع خود ارائه نمایند؟ « یک امپراتوري متعلق به خودشان » تفریحی را در آنچه گابلر
این یک بازي نیست و تمام نشده است
شوك و بهت) را «Shock and Awe») از ابتداي عملیات نظامی در عراق ( 20 مارس 2003 )، شرکت سونی با عجله تمام مارك
بر روي محصولات خود نصب کرد که هدف احتمالی آن طراحی یک بازي رایانهاي به همین نام است. پس از این خبر، موجی از
انتقادها سونی را واداشت تا ایده ماركزنی را کنار بگذارد، امّا هیچ چیز مانع از آن نخواهد بود که این سازنده، به عنوان سلطان
بازار بازيهاي رایانهاي، بازياي را با موضوع جنگ عراق طراحی کند. بازيهاي رایانهاي از این پس، بخشی از چشمانداز فرهنگی
به شمار میروند. براي آنکه به صحت این گفته متقاعد شویم، کافی است به گفتمان رسانهها و طبقۀ سیاسی گوش فرا دهیم. به
به حمایت از صنعت بازيهاي رایانهاي « ژان پیر رافان » ، هنگام گشایش کلبه رایانهاي در شهر پوانیه فرانسه در روز 19 آوریل 2003
به « جمهوري رایانهاي » شتافت و از تأسیس یک مدرسۀ ملی براي رسانههاي ارتباط زنده، در آیندة نزدیک خبر داد و حتی سخنی از
میان آورد. در اوایل دهه 90 ، طیّ جنگ خلیج فارس، بسیاري از روزنامهنگاران، این مناقشه را مشابه یک بازي رایانهاي توصیف
کردند: نه یک قطره خون، نه یک عراقی و نه حتی یک آمریکایی دیده نشد که در وسط صحنه (جنگ) یا در وضعیتی باشد که با
تصویر یک جنگ پاك و براق آنگونه که تصاویر بازسازي شده و بر روي شبکههاي تلویزیونی به توصیف پیشروي نیروهاي
متحد میپرداختند مباینت داشته باشد. این پنداشت دربارة جنگ دوازده سال بعد، این بار در شکلی مختصر، تکرار شد. جرج
بازي تمام شد) بیان ) «The Game is over» دبلیو بوش در روز 6 فوریه 2003 به وضوح این واقعیت را با جمله معروف خود
این یک بازي نیست و تمام ) «It’s not a game, it is not over» : کرد و ژاك شیراك آن را با ظرافت خاصی واگویی کرد
صفحه 41 از 61
اقتباس «PacMan» نشده است). یک ژنرال ارتش آمریکا، با لحنی صادقانهتر، به تاکتیکی نظامی اشاره کرد که از بازي رایانهاي
شده بود... 1 این جملات میتواند براي طرفداران بازيهاي رایانهاي لذتبخش باشد، زیرا این سخنان را مدرکی مییابند دال بر
اینکه بازي مورد علاقۀ آنها دیگر پدیدهاي ناشی از روزمرگی شمرده نمیشود، امّا این امر، اشتباه وخیمی است. هدف از این
آدرسدادنها، از زبان نظامیان یا نزدیکان آنها، چیزي جز کاستن از زشتیهاي جنگ نیست. در جهان مجازي، هیچکس زخمی
از اعمال « واقعیتزدایی » نمیشود و کشتهها نه خانوادهاي دارند و نه دوستی. تقریب میان تقدیر مجازي و واقعیت، هدفی جز
محکوم و نامشروع ندارد. زمانی که به محصولات بصري تفریحی کنونی مینگریم، به وضوح معلوم میشود که ابزاري براي
تبلیغات هستند، ابزاري سیاسی همانند هر رسانه دیگر. بازي رایانهاي فقط یک تفریح بیخطر نیست، بلکه سخن از رسانهاي براي
بیان در میان است. لذا منطقی است که استفاده از آن در جهتی به دور اهداف ظاهري و اولیه باشد، درست همانگونه که در برخی
کشورها از تلویزیون، رادیو، سینما و مطبوعات نوشتاري چنین استفادهاي شده و میشود. این نوع استفاده از بازيهاي رایانهاي در
جهت اهداف سیاسی، از آن جهت بیشتر مزورانه است که رمزها و مآخذ آن بر عموم مردم ناشناخته باقی مانده است. همه میدانند
که یک بازي رایانهاي چیست، امّا در انتها تعداد اندکی از والدین قادرند فرزندان خود را در کشف این رسانه همراهی کنند و به
همین دلیل، تحت تأثیر قرار دادن آنها باز هم آسانتر است. با گسترش شتابآمیز بازي جنگ، حلول واقعیت به دنیاي مجازي خیلی
سریع از طریق نماد هویت ملی، یعنی پرچم، تحقق یافت. در اینجا با بازيهایی که موضوع تاریخی دارند، مانند برخی بازي
«Risk» که در سال 1987 عرضه شد، یک بازي جنگی است که اساس آن به بازي « فتح استعماري » جنگهاي تاریخ استعمار بازي
شباهت دارد و ترسیم نیروهاي نظامی در آن تقریباً مشابه آن چیزي است که از نظر تاریخ اتفاق افتاده است. سخن از بازيهایی در
نماد آنهاست. بازيکننده در برخی واقعیتهاي جنگی غوطهور « طوفان صحرا » هستند و « هدایتشده » میان است که از نظر سیاسی
میشود. او اردوگاه خود را انتخاب نمیکند: او تجسم یک سرباز آمریکایی یا انگلیسی است که مأموریتش آزادسازي عراق از یوغ
دیکتاتوري است. تصویري شدن بازي، ما را در بطن عملیات فرو میبرد، در حالی که یک موضوع کاملًا روشن است: دشمن یعنی
سرباز عراقی. این بازي به هنگام عرضه شدن ( 13 سپتامبر 2002 در اروپا)، نه تأملی در پی داشت و نه مخالفتی. فروش آن، آزادانه
انجام میشود و فقط به افراد زیر شانزده سال توصیه نمیشود. این بازي، بیآنکه تزلزلی در اندیشههاي پذیرفته شده ایجاد کند،
با پیچیدگی و ظرافت بیشتري ،« بازگشت به قلعۀ ولفن اشتاین » بازيکننده را در موضع دفاع از نظم جهانی قرار میدهد. عرضه بازي
انجام گرفت. بازي کننده، تجسم یک سرباز آمریکایی در جنگ جهانی دوم است. او به درون کاخهاي نازيها نفوذ میکند و با
سربازان اس.اس. رودررو میشود، در پیچ راهروها میتوان برخی صلیبهاي شکسته را مشاهده کرد. خیلیها فکر میکردند که
این بازي مبلّغ ایدئولوژي ناسیونال سوسیالیستی (نازي) است. اوّلین مشاجره قلمی در سال 1992 ، به هنگام عرضۀ
آغاز شد، در حالی که به این بازي برچسب یهودي ستیزي و نازي دوستی زده بودند. به هنگام ارائۀ بازي Wolfenstein-3D
طوفان » در نوامبر 2001 نیز همین استدلال پیش کشیده شد. این مباحث بیپایه بود: چه در بازي « بازگشت به قلعۀ ولفن اشتاین »
یک دیدگاه جانبدارانه حاکم است. در هر دو بازي، فرد بازیکن در نقش یک سرباز ،« بازگشت به قلعه » و چه در « صحرا
آمریکایی ظاهر میشود. تفاوت این دو، ریشه در نوع برخورد دارد. در بازي طوفان صحرا، از مرگ، پلشتزدایی شده و فرد بازي
با انبوه جلوههاي ناهنجار روبهرو میشویم. (به قربانیان شکنجه شده ،« بازگشت به قلعه ولفن اشتاین » کننده نماد خیر است. در
برمیخوریم) و بازي بسیار واقعگرایانهتر و خونینتر است. از این نظر، بازگشت به قلعه ولفن اشتاین، هرچند قدري بیش از اندازه به
این جنبۀ ناهنجار تکیه دارد، امّا کمتر از بازي طوفان صحرا تبلیغاتی است. نسخۀ آنلاین بازگشت به قلعۀ ولفن اشتاین حتی میتواند
جنبۀ تاریخی مهمتري به این بازي ببخشد، زیرا در آن میتوان واقعیت پیاده کردن نیروها را هم از دید متحدین و هم از دید
آلمانیها به عینه مشاهده کرد. امّا نقطه عطف این پدیده، یک بازي رایانهاي است که توسط ارتش آمریکا طراحی شده و به
صفحه 42 از 61
است. این بازي که 4 ژوئیه 2002 عرضه شد، بازي « ارتش آمریکا » صورت رایگان بر روي شبکه اینترنت قرار گرفته است و نام آن
کننده را به یک سرباز آمریکایی تبدیل میکند. ارتش علناً مقاصد خود را در آن به نمایش گذاشته و توضیح داده است که هدف
این بازي، جذب بیشترین تعداد از جوانان به سوي مشاغل نظامی است. براي بازي کردن، باید بر روي پایگاه اینترنتی ارتش ثبتنام
انجام گیرد. بیش از یک میلیون نفر تا کنون ثبتنام کردهاند که از این تعداد، گویا 600 هزار نفر دورههاي آموزشی را به پایان
رساندهاند. دیدگاه آمریکایی طراحان بازي (متشکل از نظامیان واقعی داراي سلاحهاي شارژ شده) که براي دومین سال پیاپی در
از 13 تا 16 ماه مه 2003 حضور داشتند، تحولات آتی این بازي را اعلام کردند: استقرار (E نمایشگاه بازي رایانهاي لسآنجلس ( 3
وسایط نقلیه جدید، مأموریتهاي جدید و نیز حضور افراد غیرنظامی در بازي. افرادي که در انتظار باز شدن درها بودند، به تماشاي
یک برنامه شبیهسازي شده، از جمله هنگ صد و یکم نیروي هوایی، در مقابل دربهاي نمایشگاه پرداختند، که این نیز شاهدي بر
دغدغه آمیختن واقعیت و جهان مجازي بود. ارتش آمریکا ماهرترین برنامهنویسها را جذب کرده، تواناترین موتورهاي بازي را
خریداري نموده و نیروهاي خود را از طریق این بازي رایانهاي به استخدام درآورده و آموزش داده است. این تهاجم که از طریق
سیاسی هدایت میشود، با مخالفت چندانی روبهرو نشده است. بزرگترین طراحان و ناشران به گام برداشتن در همین راستا ادامه
شوك «Shock and Awe») میدهند: از ابتداي عملیات نظامی در عراق ( 20 مارس 2003 )، شرکت سونی با عجله تمام مارك
و بهت) را بر روي محصولات خود نصب کرد که هدف احتمالی آن طراحی یک بازي رایانهاي به همین نام است. پس از این خبر،
موجی از انتقادها سونی را واداشت تا ایده ماركزنی را کنار بگذارد، امّا هیچ چیز مانع از آن نخواهد بود که این سازنده، به عنوان
طراح بازي طوفان صحرا قبلًا اعلام ،SCI سلطان بازار بازيهاي رایانهاي، بازياي را با موضوع جنگ عراق طراحی کند. شرکت
بازي کننده را بار دیگر به مناقشه سال 1991 بازخواهد « بازگشت به بغداد » نموده که در حال تهیه ادامۀ این بازي است. بازي
گرداند، آن هم مثل همیشه با دیدگاهی انحصاري، یعنی دیدگاه آمریکاییها. انقیاد صنعت بازيهاي رایانهاي در برابر ارتش و
نظامیان، موضوعی مسلم است، هر چند برخی تولیدات در این عرصه، عامل بیثباتی هستند و لذا خشن و خطرناك براي جوانان
که از پرفروشترینها در جهان هستند با انتقادهاي مستقیمی از سوي «GTA Vice City» و «GTA3» ارزیابی میشوند. بازيهاي
رسانهها و دولتها روبهرو شدهاند. به عنوان مثال، ایالت واشنگتن قانونی به تصویب رسانده که طبق آن اگر فروشندهاي بازياي
رایانهاي به افراد خردسال بفروشد که در آن میتوان مأمور پلیس را کتک زد، به پردخت پانصد دلار محکوم خواهد شد. در جلد
یک سرباز رفتن امري پذیرفته است و حتی تشویق میشود، امّا به عهده گرفتن نقش تبهکاري که براي مافیا کار میکند، کمتر
که در آن «Bunout» پذیرفته است. تمام بازيهایی که اندکی دردسرساز هستند با مانعتراشی روبهرو میشوند. از جمله بازي
بازي کننده هدایت یک خودرو پرسرعت را به دست میگیرد و باید با سرعت و مهارت تمام در میان ترافیک شهري حرکت کند،
متهم شده که « وضعیت اضطراري » امّا این بازي ممکن است رانندگان را تشویق به انجام همین اعمال در زندگی واقعی کند. بازي
بازي کنندهها را به شورش سوق میدهد. در مقابل، هیچ انتقادي علیه بازيهاي جنگیِ تبلیغاتی انجام نمیگیرد. بازي رایانهاي،
رسانهاي است که بیش از سی سال قدمت دارد، امّا میانگین سنّ بازيکنندگان حدود بیست سال است. از نظر فنی، میتوان از این
پس در این بازيها به نقل داستانهایی پرداخت که بسیار پیچیدهتر از رویارویی ابدي میان خیر و شرّ هستند. بر هنرمندان [مستقل]
است که براي ارائه اطلاعات و احساسات مختلف، اندیشههاي خود را تبلیغ کنند: این رسانه باید توسط آنان تحول یابد، همانگونه
که در گذشته براي ادبیات و سینما چنین نقل کردند. امّا براي این امر، روشنفکران باید از قهر کردن با بازيهاي رایانهاي دست
بردارند و دیگر آن را وسیلهاي مختص کودکان فرض نکنند. عدم واکنش در مقابل انحراف کنونی، پذیرفتن این امر است که
سرانجام بازي رایانهاي به سلاح بیصداي تبلیغاتی تبدیل شود و در میلیونها نسخه توزیع گردد. استفان پیلت ماهنامه موعود شماره
. 1. لیبراسیون، 28 مارس 2003 . 92 پینوشتها ?: منبع: لوموند دیپلماتیک، اکتبر 2003
صفحه 43 از 61
مدّعیان دروغین
خبرگزاري عربستان در بیاناتی به نقل از رئیس پلیس منطقۀ ریاض گفت: در شب پنجشنبه، دوم رمضان 1423 ، نیروهاي امنیتی
مسئول محافظت وزارت اقتصاد و دارایی ملی، مشاهده کردند که شخصی مسلح تلاش میکند، وارد این وزارتخانه شود در حالی
که به صورت بیهدف تیراندازي میکرد. مذاکره با این مجرم که ناصر بن هایس بن سرور المورقی نام داشت و تابعیت کشور
عربستان را دارا و متولد 1396 بود، درخواست مقداري پول و دادن اجازة سفر به خارج از عربستان را کرد. او میپنداشت که
مهدي، خلیفۀالله است. مدعیان مهدویت در مصر ( 2000 م) محمد عبدالنبی عویس در سیناي مصر ادعا کرد که مهدي منتظر
است. او کتابی منتشر ساخت و در آن به شرح آموزهها و عقاید خود پرداخت. در پایان پس از اینکه مردم او را دیوانه خواندند،
کار او به بیمارستان روانی کشید. احمد عبدالمتجلی از اسماعیلیان مصر نیز سرنوشت محمد عبدالنبی را داشت. او مدعی بود که
میتواند جن را از بدن کسانی که جن زده شدهاند، بیرون بیاورد. بنابراین ادعاها، گروهی به گرد او جمع شدند. او پس از مدتی،
گوشۀ عزلت گزید و تحت نظر یک خاخام یهودي در قاهره به مطالعه و یادگیري انجیل و تورات پرداخت. پس از آن نیز مدتی
گوشهنشینی کرد و پس از مدتی در میان مردم ظاهر شد و مدعی بود که خداوند از گناهان بندگانش به ستوه آمده و او را براي
هدایت مردم برگزیده است. او میگفت: یکی از فرشتگان یک کتاب آسمانی به او وحی کرده که این کتاب جمع کنندة سه دین
اسلام، مسیحیت و یهودیت است. جوانی به نام الشاب حنفی محمد از منطقۀ بورسعید مصر نیز همانند دو نفر گذشته بود. او مشهور
به حنفیبور سعیدي بود و ادعا میکرد که مهدي منتظر است. پلیس او را بازداشت کرد، امّا او توانست بگریزد. حنفی قصد داشت،
پس از دیدار با یک خاخام به اسرائیل برود. 1 حکایت بسیاري در مورد مدعیان جدید مهدویت وجود دارد که ما به ذکر برخی از
18 گزارشی به دفتر ادارة امنیت قاهره، داده شد مبنی بر /3/ آنها میپردازیم. مدعی مهدویت در مصر ( 2001 م) در تاریخ 2001
ادعا میکند که مهدي منتظر است. گزارش دهنده که عاکف نام داشت به رئیس « حلوان » و « التبین » اینکه شخصی در میان اهالی
بازجویان گفت: این شخص پیش من ادعا کرد که او مهدي منتظر و خاتم الانبیا است و از من خواست به او و دین جدیدش ایمان
بیاورم. او به من گفت که در خواب، از آسمان بر او وحی نازل شده و به او رسالت جدیدي سپرده شده که باعث نجات بشریت از
تمام گناهان وارد و رنجهایش میشود. عاکف در مورد سخنانی که میان او و آن مدعی مهدویت رد و بدل شده بود، چنین توضیح
داد. عاکف اظهار داشت: او مرا با یک سؤال که اصلًا به ذهنم نمیرسید، غافلگیر کرد. مدعی: آیا مهدي منتظر را میشناسی؟
عاکف: میدانم که او از مکه ظهور خواهد کرد و از تبار پیامبر(ص) است و مردم را دعوت به اسلام میکند. مدعی: آیا آیهاي
قرآنی را میشناسی که سخن تو را تأیید کند؟ عاکف: من دانشمند دینی و از علما نیستم امّا احادیث زیادي وجود دارد که
میگوید: مهدي منتظر همراه با آخرین نشانههاي قیامت ظهور خواهد کرد. مدعی: من همان مهدي منتظر هستم. دیگر چه
میگویی؟ عاکف: چه دلیل و برهانی براي این ادعا داري؟ مدعی: دلیل و برهان من این است که من سخن حق را میگویم و از
قیامت آگاهم. عاکف: اگر تو پیامبر هستی، بگو ببینم چه معجزات یا کراماتی داري؟ مدعی: من محمد خاتم الانبیاء و المرسلینام،
من همان نذیر و بشیرام. عاکف: اي فاسد، از پروردگارت بترس. سرور ما محمّد، خاتم الانبیا است. او احمد و محمد و طه است.
مدعی: این اسمها که گفتی: تنها اسمهایی است که شما و پدرانتان آن را به کار بردهاید و نمیدانید او کیست؟ عاکف: اي کافر،
تو چه رسالتی داري؟ مدعی: رسالت من، تفسیر حروف قرآن کریم است که به صورت رمزگونه و پیچیده در آغاز سورهها آمده
إنّه لکتاب ربک؛ » این است که « الر » و تفسیر « بیگمان آن کتابی آشکار کننده است » ، که تفسیر آن چنین است « الم » است: مانند
کانت هبتک یا زکریا علی صدرك؛ بخشش تو اي زکریا » نیز چنین است « کهیعص » و تفسیر « بیگمان این کتاب پروردگارت است
عاکف: اهداف .« إنّه کتابٌ مبینٌ صادقٌ؛ بیگمان آن کتابی آشکار کننده و تصدیق کننده است » :« المص » و تفسیر « بر سینهات بوده
صفحه 44 از 61
رسالت تو چیست؟ مدعی: نجات دادن روح مردم از بديها و پاك کردن زمین از گناهان و و درد و رنجهاي ناشی از اعمال مردم.
عاکف: اي شیطان، آیا کسی هم تو را تصدیق کرده است؟ مدعی: هیچ پیامبري در وطن خود گرامی نبوده است. من پیوسته براي
رسالت خود تلاش خواهم کرد. نصیحت مرا بپذیر به من ایمان آورد و اي محمد، به من بگو: به روي چشمم، اطاعت. عاکف: آیا
تو نماز میگزاري و روزه میگیري؟ مدعی: نماز من با نماز شما تفاوت دارد. روزة من نیز چنین است؛ زیرا من پیامبرم و هر پیامبري
نماز و روزة خاصّ خود دارد. بازجوییهاي نیروهاي امنیتی در مورد او چنین میگوید: نام او محمد عبدالرزاق ابوالعلا است. 32
سال سن دارد و دیپلمۀ رشته صنعت است. از زمان فارغ التحصیل شدن، در چند جا مشغول به کار شده، امّا مدت زیادي نتوانسته
است جایی بماند و ناگهان خانواده و صاحب شرکت یا کارخانه با کمال تعجب متوجه میشد که او محلّ کار خود را ترك کرده و
به آنجا باز نمیگشت و خانوادهاش براي او بسیار نگران بودهاند. اشخاص نزدیک به او تأکید میکنند که گوشهنشینی را بسیار
دوست میداشت و کمتر با کسی حرف میزد. او بیشتر وقتش را در خانهاش میگذراند و تنها براي نماز خواندن در مسجدي که
نزدیک خانهاش در حلوان بود، از خانه بیرون میرفت. پدرش راهی جز ازدواج براي بیرون آوردن او از گوشهنشینی نیافت. چند
روزي بیشتر از زندگی مشترك او با همسرش نگذشته بود که اختلافات میان آن دو بالا گرفت و همسرش در پی آن، خانۀ او را
ترك کرد. گزارشات بازجویان حاکی از آن است که: محمد، خود را در اتاقش زندانی کرده بود و تنها براي خرید غذا براي
خودش از آن خارج میشد. حتی پس از آن او مرتب نماز نمیخواند. او چندین روز بر این احوال بود که ناگهان مردم با کمال
تعجب دیدند که او ادعا میکند که همان مهدي منتظري است که تمام مردم در جستوجوي او هستند. او میگفت: خداوند به او
در حالی که در خواب بوده، وحی کرده و به او دستور داده است، به میان مردم رود و مژدة ظهور خود و رسالت جدیدش را به آنها
بدهد. محمد (به مدت سه ماه) مسجدي را که نزدیک خانۀشان بود، به صورت محلی براي تبلیغ عقاید خود در آورده بود. او زمان
پس از نماز عشا و پس از نماز صبح را براي تبلیغ عقاید خود برگزیده بود. وي در این اوقات در مقابل نمازگزاران به پا میخاست
و از آنها میخواست به او ایمان آورند و تصدیق کنند که او پیامبر خاتم المرسلین است و خداوند او را براي هدایت بشر و نجات
دادن زمین از بديها و گناهان فرستاده است. بسیار زود مردم از دور او پراکنده شدند و او را کنار زدند. در یکی از اسناد تحقیق،
در ادارة امنیت جنوب قاهره در مورد او چنین آمده است: بازپرس: نام و نام خانوادگی و آدرس؟ متهم: محمد علی الرزاق ابوالعلاء،
32 ساله، در تولیدي شخصی به نام ایهاب، خیاط هستم. در حلوان سکونت دارم. منطقهي کفرالعلو، خیابان سلیمان ابراهیم ابوعیاد،
پلاك 5. بازپرس: برخی میگویند تو ادعاي پیامبري کردهاي و در حلوان و تبین این گونه تبلیغ میکنی. چه پاسخی داري؟ متهم:
من ادعاي پیامبري نکردهام، این حقیقت است و شما باید این را باور کنید و مرا هم تصدیق کنید. بازپرس: منظورت از این حرف
چیست؟ متهم: تقریباً سه ماه پیش، من به تنهایی در اتاقی که خود تنها در آن زندگی میکنم، خوابیده بودم که صدایی از آسمان
شنیدم و با ترس از خواب بیدار شدم و گمان میکردم کابوس میبینم، امّا این صدا در گوشم طنین افکن شده بود و میگفت: این
وحی از آسمان است. این وحی به من رسالت جدیدي داد و به من بشارت داد که من همان مهدي منتظر و پیامبر خاتم المرسلین
هستم. این صدا به من دستور داد که، این خبر را به خانواده و خویشان و مردم اطراف خود برسانم تا مرا تصدیق کنند. من نیز
اطاعت امر کردم تا اینکه پلیس پیش از اینکه این امانت و دستور را به جاي آورم، مرا دستگیر کرد. بازپرس: آیا کسی از افراد
خانواده، نزدیکان یا مردم، سخنان تو را قبول کرد؟ متهم: متأسفانه همگی آنها از گرد من پراکنده شدند و آنها اعتقاد داشتند من
دیوانه یا جن زده شدهام. امّا این سخنان من حقیقت دارد. بازپرس: تو ادعاي چه رسالت آسمانیاي داري؟ متهم: رسالت آسمانی
من، رسالت تفسیر است. بازپرس: این رسالت خود را براي ما توضیح بده. متهم: رسالت من، کتاب جدیدي است که خداوند آن را
به من الهام کرده است و مسئولیت تفسیر اسرار قرآن کریم را تنها به من سپرده، همچنین خداوند به من وحی کرده که بشریت را از
دردها و رنجهایش نجات دهم و زمین را از بديها و گناهانی که سرشار از آن شده، پاك سازي نمایم. پس از چند ساعت
صفحه 45 از 61
بازجویی، پروندة تحقیق بسته شد و این متهم دعوي خود را انکار نکرد و اسامه قندیل، دادستان کل جنوب قاهره براي او حکم
سوءاستفاده از دین براي ترویج افکار تندروانه در جهت فتنهانگیزي را صادر کرد. 2 مدعی مهدویت در عربستان سعودي ( 2001 م)
خبرگزاري عربستان در بیاناتی به نقل از رئیس پلیس منطقۀ ریاض گفت: در شب پنجشنبه، دوم رمضان 1423 ، نیروهاي امنیتی
مسئول محافظت وزارت اقتصاد و دارایی ملی، مشاهده کردند که شخصی مسلح تلاش میکند، وارد این وزارتخانه شود در حالی
که به صورت بیهدف تیراندازي میکرد. مذاکره با این مجرم که ناصر بن هایس بن سرور المورقی نام داشت و تابعیت کشور
عربستان را دارا و متولد 1396 بود، درخواست مقداري پول و دادن اجازة سفر به خارج از عربستان را کرد. او میپنداشت که
مهدي، خلیف[الله است. وي سرانجام در طیّ تیراندازيهاي متقابل، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شد و بر اثر
جراحات وارده، فوت کرد. از سوي دیگر، برادرش اظهار داشت که برادرش، بیش از هفت سال امام جماعت یکی از مساجد بوده و
سکونت داشته است. 3 مدعی مهدویت در مصر ( 2002 م) یکی از « الرس » و « الدوادحی » واقع در منطقۀ میان « القراده » در روستاي
مسئولان پلیس مصر، اعلام کرد، محمد محمود ( 33 ساله) در اسکندریه که ادعا کرده بود، امام منتظر است، بازداشت شده است.
این مسئول گفت: محمد محمود، پس از آنکه از ائمۀ جماعت مساجد در محله العطارین (واقع در جنوب غرب کشور) درخواست
کرده بود، رسیدن امام را اعلام کنند، بازداشت شده است. این منبع افزود که خانوادة این مدعی که به دادگاه فرستاده خواهد شد،
اظهار داشتهاند که او از مدتها پیش دچار آشفتگی روانی شده است. 4 مجتبی الساده مترجم: سیّد شاهپور حسینی ماهنامه موعود
. 22 ، ص 59 ، امارات متحده. 2 /4/ شماره 92 پینوشتها: 1. مجله زهره الخلیج، شمارة 1100 ، شنبه 17 محرم 1421 ، برابر با 2000
3. روزنامۀ الشرق الاوسط، شمارة .4/1/ 29 برابر با 1422 /3/ مجله اخبارالحوادث (المصریه)، شمارة 469 ، سال نهم، پنجشنبه 2001
. 9 م. همچنین روزنامۀ الریاض نیز در همان روز این خبر را نقل کرده است. 4 /11/ 8747 ، شنبه 24 رمضان، 1423 ق. برابر با 2002
23 م. /12/ روزنامۀ الیوم عربستان، شمارة 10783 ، دوشنبه 19 شوال 1423 ق.، برابر با 2002
میهمان ماه (محمد جواد محبت)
حسبِ حال از سال 39 40 در هفتهنامۀ توفیق سرودههایی با امضاي م. آدمیرزاد و... چاپ میشد. چند سال بعد در شمارة نوروزي
سال 1344 توفیق مشخص میشود این نامها، اسمهاي مستعار محمد جواد محبت بوده است. محبّت از سال 47 به بعد نام مستعار
دیگري را [که درست برگردان معنی نام اصلی او بود] برگزید. [م. بخشنده مهر] با این امضا شعرهاي سیاسی اجتماعی، مقالات
ادبی خود را منتشر کرد. پیش از انقلاب دو بار به زندان ساواك افتاد. سال 50 (در قصر شیرین) و سال 56 (در مشهد مقدّس) و از
اوّل انقلاب، همگام با انقلاب، به نشر آثار فرهنگی، ادبی و آیینی خویش پرداخت: کتاب با موج عسطرهاي بهشتی [سرودههایی
براي رسول اکرم(ص)] خانۀ هلاتی [شعرهاي علوي]، آه... اي بانوي طوبی سایه آه... [فاطمیّات] کجایی گریۀ دل ناصبوران
[شعرهاي عاشورایی]، قلب را فرصت حضور دهید و کوچه باغ آسمان [شعرهاي نماز] و با بال این پرنده سفر کن [بهارانهها] در
سالهاي جنگ تحمیلی دو بار تقدیرنامۀ مخصوص با امضاي وزیر ارشاد وقت، دریافت داشت و پیش از آن در سال 52 جایزة شعر
فروغ نصیب او شد. سال 62 محبت به گروه مؤلفان کتابهاي درسی پیوست و آثاري از او در کتابهاي دوم، سوم و چهارم
ابتدایی درج شد. [شعر و نثر] دو کتاب از او اخیراً برگزیدة مؤلفان معلم معرفی شده و کتاب از مرزهاي فریادش از سوي بنیاد حفظ
آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدّس تقدیر شده است. محمد جواد محبت چند کتاب تألیفی نیز دارد. چهار کتاب براي وزارت
آموزش و پرورش: در باغسار شعر معلم، از آتش خیمههاي عاشورا و آن سوي چهرة تو و خورشید و آسمان بهاري کتاب گلوي
سبز آواز، مجموعه شعرهایی براي حضرت امام(ره) و مجموعه شعري در مورد فرهنگ پیشگیري از اعتیاد با نام بهار بیپاییز کتاب
خاطرات سبز مجموعۀ شعر او براي نوجوانان است. از مرزهاي فریاد دفتر سرودههاي انقلابی او در زمینۀ شهادت است و ناشر آن
صفحه 46 از 61
صحایف گل سرخ: کتاب شعر موعود، روایح گل یاس: کتاب شعر زهرا(س) کتاب رگبار کلمات، با نام دوم: قصر .« نشر شاهد »
شیرین و یاد نیشابور مجموعۀ شعر جنگ اوست. آخرین کتاب در دست انتشار محبت، اشک لطف میکند... نام دارد و قرار است
از سوي انتشارات آستان قدس رضوي منتشر شود و منتشر شد. کتاب: از سالهاي دور و نزدیک او را در بیش از 350 صفحه
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ کرده است و کتاب نردبان آسمان مجموعه شعر نمازش را قرار است حوزة هنري چاپ کند.
خورشید آرزو کوه، باید تو را رکوع کند ماه، باید تو را خضوع کند سرفرازي به احترام حضور پیش پاي شما، خشوع کند تو
غذایی براي روح، اي کاش دل، به یاد تو، سدّ جوع کند تو گل نور نخل ایمانی نور، بر اصل خود رجوع کند بوي گلهاي دوستی
باید در مشام جهان، شیوع کند آن قیام بزرگ رستاخیز بیظهور تو، کی وقوع کند؟! تنگ شد عرصه بر جهان، اي کاش منتقم،
کار را شروع کند تا جهان با اصول انسانی حُسن تأکید در فروع کند او که خورشید آرزوي شماست شاید این روزها، طلوع کند!
خورشید بین دو آیینه کجایی اي طلب جان آرزو جایت؟ که اشک شوق زند بوسه بر سراپایت صحایف گل سرخ است یاد شیرینت
مدایح ملکوت است شأن والایت حلاوتی که در آن انتظار امید است نهاد، حضرت حق در کلام شیوایت براي آمدنت، گریه، ردّ
پا بگذاشت چه طاقتی است مگر در دل شکیبایت؟ نیامدي که به آرامشی جهان برسد نیامدي که عدالت رسد به امضایت
عدالتی که در آن سهم هر کسی معلوم عدالتی که بر آن حق کند مهیّایت اگرچه نیست مقرّر ولی بیا امروز که روشن از تو شود
پیش پاي فردایت خدا تو را برساند براي خاطر ما خدا تو را برساند به آرزوهایت گل این وعده، میوه خواهد داد عزیزم از تو چه
پنهان، بهار در راه است بهار با نفَس مُشکبار در راه است جوانههاي سپیدار میدهند نوید طراوتی که تویی دوستدار، در راه است
نسیم مژده رسان، جان تازه میبخشد سپیده با قدم زرنگار، در راه است بگو به خاطر آشفته، در تبسم گل قرار جان و دل بیقرار، در
راه است خبر دهید به دلخستگان تشنۀ مهر زلال عاطفهي خوشگوار در راه است قسم نمیخورم امّا به جان منتظران چراغ روشن آن
انتظار در راه است اگر نه جمعۀ حاضر، که جمعهاي دیگر امید زمزمه دارد سوار، در راه است پُر از صداي تماشا دوباره فصل
شکفتن، دوباره شبنم ماه دوباره خاطرهاي از طراوتی دلخواه پُر از نشانۀ شوق است کهکشان خیال پر از صداي تماشاست کوچههاي
نگاه گذشت یازده، امشب شب دوازده است که عکس ماه بیفتد میان برکه و چاه شلالِ گیسوي شب شد سپید از مهتاب رسید پیک
سحر، بر دمید صبح پگاه کجاست ماه تمامی که عین خورشید است سروربخش به ناگاه جانِ جانآگاه جوانه زد دل آیین، شکفت
شاخۀ دین بهار باور مردم، سپید، سرخ، سیاه که آن سلالۀ خوبان معدَلَت گستر رسد به داد دل مردم عدالتخواه بیا که دست امید
است و دامن تو عزیز بیا که منتظران تواَند چشم به راه اشکهاي نوشتنی این بود اي راحت دلهاي پریشان، نرسیدي اي فصل
بهارانۀ ایمان نرسیدي خواندند تو را گریهکنان، مردم گریان گفتند که بشتاب و شتابان نرسیدي هر جمعه دعا از لب مشتاق شنیدي
محروم تو ماندند و به ایشان نرسیدي روز آمد و شب رفت و زمین گشت و زمان گشت آمین دعا بودي و یک آن نرسیدي تا عمر
ثمر آرد و تا بخت گشایش اي روشنی چشم، به یاران نرسیدي با یاد تو آغاز شد این گریۀ مکتوب اي حسرت دیدار به پایان
نرسیدي
شعر و ادب
تو بیایی... بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند سالها، هجري و شمسی، همه بیخورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشمهاي نگران، آینۀ تردیدند نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گِرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه
ندیدند کسی در پیِ خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند غرق دریاي تو بودند، ولی ماهیوار باز هم نام و نشان تو ز هم
پرسیدند در پیِ دوست همه جاي جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه، به خود خندیدند سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش
است فصلها را همه با فاصلهات سنجیدند تو بیایی، همه ساعتها، ثانیهها از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند قیصر امینپور
صفحه 47 از 61
پُر از صداي تماشا دوباره فصل شکفتن، دوباره شبنم ماه دوباره خاطرهاي از طراوتی دلخواه پُر از نشانۀ شوق است کهکشان خیال پر
از صداي تماشاست کوچههاي نگاه گذشت یازده، امشب شب دوازده است که عکس ماه بیفتد میان برکه و چاه شلالِ گیسوي
شب شد سپید از مهتاب رسید پیک سحر، بر دمید صبح پگاه کجاست ماه تمامی که عین خورشید است سروربخش به ناگاه جانِ
جانآگاه جوانه زد دل آیین، شکفت شاخۀ دین بهار باور مردم، سپید، سرخ، سیاه که آن سلالۀ خوبان معدَلَت گستر رسد به داد دل
آمدنیست با بوي « او » مردم عدالتخواه بیا که دست امید است و دامن تو عزیز بیا که منتظران تواَند چشم به راه محمد جواد محبت
آمدنیست، لحظهها میدانند یک لحظه به عشق مانده، او میآید وحید « او » خدا و با وضو میآید از کعبه و سمت رو به رو میآید
طلعت حقیقت موعود درست نیست که تنها به نان بیندیشیم بیا به درد دل دیگران بیندیشیم رها شویم و به سان کبوتران رها به
بیکرانگی آسمان بیندیشیم به شکل تازهاي از زندگی که میبالد برون ز قید زمان و مکان بیندیشیم به آن حقیقت مطلق، حقیقت
بینام رها ز پیلۀ نام و نشان بیندیشیم به آن وجود درخشان، حقیقت موعود بدون وهم و بدون گُمان بیندیشیم به من، به عشق، به
این درك مطلق هستی که چهره کرده کران تا کران بیندیشیم به سوگ آل علی، آه و ناله کافی نیست بیا به عزّت این دودمان
بیندیشیم همیشه مرد به فکر رهایی از نَفس است ز ما خطاست که تنها به نان بیندیشیم محمود سنجري سهشنبههاي اجابت، جمکران
چه میشود که مرا هم به آسمان ببري؟ به میهمانی سبز فرشتگان ببري چه میشود که در این قحط عشق و شربت و شعر مرا به
کشف غزلهاي مهربان ببري چه میشود که در این ابتداي راه، مرا به روزهاي خوش آخرالزّمان ببري؟ چه میشود که همینجا
مدینهات باشد تو هم براي یتیمان، شبانه، نان ببري؟ چه میشود که بیایی از این به بعد مرا به عمق حادثه، آن سوي امتحان ببري؟
چه میشود که مرا مثل عاشقان خودت سهشنبههاي اجابت، به جمکران ببري؟ اصغر رجبی در آ موعود... در آ موعود! حُسن مطلع
این شعر، نام توست و با هر واژه ضرباهنگ خوش آهنگ گام توست سرانگشتانم از موسیقی الهام تو رقصان و این گُل نغمهها
آکنده از عطر کلام توست مرا آتش نزد این مستی جام از پی هر جام که افروزندة این دور بیفرجام، جام توست بیاور فصلها را
بویی از اردیبهشت عشق شمیم این شقایقزارها، مست از مشام توست غروبی آفتابی شو که آیینه در آیینه تمام چشمها مشتاق
خورشید هُمام توست پر از رنگینکمان است آسمان در رقص پرچمها برافراز آن شکوه سبز را، گاهِ قیام توست ببین منظومههاي
آفرینش رو به پایانند سراپا شور! گُل کن، نوبت حُسن ختام توست محمدتقی اکبري
فرزندان شیطان
جلّالخالق! آدم چه چیزهایی که توي این دنیاي قرن 21 نمیبیند و نمیشنود. شنیده بودیم شیطان همیشه عدهاي را وسوسه میکند
و به هر طریقی که شده، به دنبال خود میکشاند. حتی تا آنجا که چند نفري دور هم جمع میشوند و یک سري کلمات و حرکات
عجیب و غریب از خود درمیآورند و بعد هم میگویند ما شیطان پرستیم. امّا خدایی این یکی را مطمئناً نشنیدید. نمیدانم بگویم یا
بله درست خواندید! همین مانده بود که جناب شیطان داراي « کلیساي شیطان » . نه؟ باشد میگویم، ولی باور کردنش با خودتان
کلیسا شود، و پیروانش در آنجا دور هم جمع شوند و مراسم پرستش او را انجام دهند. بعدي را داشته باشید. اگر این را بگویم،
حتماً از تعجب شاخ در میآورید. اینها فقط به کلیسا اکتفا نکردهاند، بلکه پا را از این فراتر گذاشتهاند و با دست مبارك خود، یک
میگویند! حالا اگر از شرح حال بنیانگذار این فرقه شیطان پرستی نوین که در « انجیل شیطان » کتاب مقدس هم نوشتهاند که به آن
سراسر دنیا مریدان زیادي هم دارد، بگویم از دیوار راست بالا میروید. این آقا که خود را کاهن اعظم کلیساي شیطان میداند، و
نویسنده کتاب انجیل شیطان است، در دوره نوجوانی دبیرستان را رها میکند و از خانه فراري میشود و در سن 17 سالگی به یک
گروه سیرك میپیوندد. بعد هم به نوازندگی روي میآورد. در نهایت به عنوان عکاس در دایره جنایی پلیس آمریکا استخدام
میشود. این مستر در تشکیل خانواده و تربیت فرزندان هم گلی به سرش نزده و سه ازدواج ناموفق داشته است که بماند ...! آنتوان
صفحه 48 از 61
لاوي متولد شهر شیکاگو است. او ابتدا سخنرانیهاي سري خود را هر هفته شبهاي جمعه انجام میداد تا اینکه در یکی از این
میگفتند، فردي به او پیشنهاد تأسیس آیین جدیدي را داد. البته بهطور اتفاقی این پیشنهاد دهنده « دایره اسرارآمیز » جلسات که به آن
یهودي بوده است و باز هم بطور اتفاقی علامت شیطانپرستان با کمی اختلاف، شبیه همان ستاره پرچم اسرائیل است و گاهی هم در
یک دایره قرار میگیرد. بعد از آن پیشنهاد بود که جناب لاوي احساس کرد، مسؤلیت مهمی را بر عهده اش گذاشتهاند. و اگر
کوتاهی کند، بشریت عاقبت بخیر نخواهد شد! این بود که آستین بالا زد و کتابهاي مختلفی نوشت. آیین پرستش شیطان، دفتر
یاداشت شیطان، گفتوگوهاي شیطان، باران شیطان، نیایشهاي برادر اهریمنی من و ... از آن جمله بودند. او سپس 11 قانون
اگر مهمانت مزاحم تو » : شیطانی را وضع کرد که راهنمایی براي زندگی شیطان پرستی نوین باشد. بهطور مثال قانون سوم میگوید
سرانجام، سال 1997 بر اثر تورم ریه در بیمارستان سنت ماري سانفرانسیسکو مرد !« است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن
(بخوانید به هلاکت رسید). و روز مرگ او را به عنوان روز هالووین نامگذاري کردند . بعد از او فرزندان خلفش! و مریدان
باوفایش! راه او ادامه دادند. البته نفوذ این فرقه در جامعه آمریکا تا حدّي است که براساس برخی شواهد تعدادي از سران دولت
آمریکا نیز، یا بهطور رسمی جزو این فرقه هستند و یا با آنان ارتباط نزدیکی دارند. از جمله رییسجمهور کنونی آمریکا، جورج
بوش! تعجب نکنید. بله، جناب جورج بوش همه فن حریف است. از هر انگشتش یک هنر میریزد. براي اطلاع بیشتر در مورد رابطه
ایشان با این فرقه به خبر چاپ شده در ماهنامۀ موعود، شماره 75 (اردیبهشت ماه 86 )، صفحۀ 4 مراجعه نمایید.
اسائه ادب
سالها قبل که ما در کربلا بودیم، این داستان در بین طلاب نجف و کربلا شایع شده بود که عدهاي از طلاب جوان به قصد تشرف
میرفتند. آنها هر شب چهارشنبه بعد از انجام اعمال در « مسجد سهله » به خدمت حضرت بقیۀالله(ع) شبهاي چهارشنبه از نجف به
حجرهاي از مسجد سهله بیتوته میکردند و پاسی از شب را به سخن گفتن و شوخی کردن، و بقیۀ شب را به استراحت میپرداختند.
این داستان را سالها قبل، از حضرت آیتالله علامه سید کاظم قزوینی(ره) شنیدم و ممکن است اکنون بعضی از جزئیات آن
فراموش شده باشد و اکنون آن را به کیفیتی که در خاطر دارم، شرح میدهم: مرحوم قزوینی(ره) فرمودند: سالها قبل که ما در
کربلا بودیم، این داستان در بین طلاب نجف و کربلا شایع شده بود که عدهاي از طلاب جوان به قصد تشرف به خدمت حضرت
میرفتند. آنها هر شب چهارشنبه بعد از انجام اعمال در حجرهاي از مسجد « مسجد سهله » بقیۀالله(ع) شبهاي چهارشنبه از نجف به
سهله بیتوته میکردند و پاسی از شب را به سخن گفتن و شوخی کردن، و بقیۀ شب را به استراحت میپرداختند. چهلمین شب
چهارشنبه با نشاط بیشتري به انجام اعمال مسجد همت گماشتند و سپس همگی به حجره رفتند و با شور و نشاط جوانی به
گفتوگو با یکدیگر پرداختند. چون پاسی از شب گذشت، و هر یک بر پشتی خود لم دادند و به صحبت و مزاح مشغول شدند،
جوانها سلام او را پاسخ دادند. او کمی نزدیکتر آمد و به .« سلامٌ علیکم » : ناگهان عربی بادیهنشین در حجره را باز کرد و گفت
میان اتاق رسید. یکی از جوانها که گمان میکرد این زائر عرب میخواهد امشب در این اتاق بیتوته نماید، به جهت خنداندن
سپس دومی و سومی و بقیه به نوبت «! مساکم الله بالخیر » : دیگران پشتی را از پشت خود برداشت و به طرف او پرتاب کرد و گفت
هنگامی که آخرین پشتی نیز به آن عرب شلیک شد .«! مساکم الله بالخیر » : پشتیهاي خود را برداشتند و به او پرتاب کردند و گفتند
میخواستید امام زمان را ببینید که به او پشتی » : و پس از برخورد، روي بقیۀ پشتیها افتاد، آن عرب به طرف در حجره رفت و فرمود
طلبههاي جوان به طرف در اتاق دویدند، اما افسوس! هرچه جستجو کردند، او را نیافتند. ماهنامه «. بزنید؟! و ناگهان غایب شد
. موعود شماره 92 پینوشتها: 1. برگرفته از: باقی اصفهانی، عنایات حضرت مهدي(ع) به علما و طلاب، ص 210
صفحه 49 از 61
حکمت دوم غیبت